بود كه بايد باشند و پيداست كه اگر الگوهاى جامعه، انسانهايي ذىصلاح باشند، مردم در راه صواب خواهند افتاد.
2. بهره گيرى از ويژگي؛هاى روانى، عاطفى، اجتماعى
«افزايش معرفت عمومى» هرچند شيوهاي زيربنايى است؛ اما نيازمند زمان و فرصت وسيع، نيروى انسانى عظيم و فعاليتهاي جانفرساست. اين شيوه مخصوصاً در جامعههايي كه اكثريت افراد آنها معلوماتى ناچيز و نيروى تعقلى ضعيف داشته باشند، با كندى و سختى مضاعف مواجه خواهد شد. از اين روى بايد از شيوههاي ديگر نيز كه نتايج آنها سريعتر و سهلتر به بار آيد، سود جست. در اين شيوهها از ويژگيهاي روانى و اجتماعى مردم؛ مثلاً از مجالس و محافل مذهبى، عرف و عادات، آداب و رسوم، مناسك، شعاير، احساسات و عواطف آنها در راه اصلاح جامعه استفادههاي دقيق و بهجا ميشود. اساساً نبايد پنداشت كه تنها راه تأثير در مردم و هدايت آنان به طريق حق و حقيقت، استدلالات و براهين عقلى، فلسفى و منطقى است؛ بلكه بايد از خصايص روانى، اجتماعى و مذهبى آنان تا جايى كه صحيح و بر حق است، بهرههاي درست گرفت. تأثيرى كه اينگونه بهرهگيريها در تكوين و تغيير شخصيتهاي افراد دارد به مراتب بيش از تأثيرى است كه ادلّه خشك عقلى تواند داشت.[1]
آفرين بر حضرت امام(رحمهالله) كه از عواطف و احساسات مقدس مردم براى به ثمر رساني انقلاب اسلامى، به بهترين وجه، استفاده كرد. حضرت امام با بهره گيري از ويژگيهاي عاطفى، مذهبى و اجتماعى مردم، ايجادگرِ تحولى بنيادين در روحيه مردمان و بر پا كننده انقلابى بينظير در ايران گرديد.
آن تغيير و تحول بنيادين در اوايل انقلاب، بيشتر برخاسته از شورِ پاك و احساسات مقدس مردم بود؛ اما حفظ و استمرار آن روحيههاي ارزشمند، ديگر در گرو شور و احساسات نخواهد بود؛ چرا كه هر احساس و شورى اگر پشتوانه معرفتى پيدا نكند، به تدريج فرو مينشيند. از اين روى براى استوار سازي بناى انقلاب و استمرار آرمانهاي
[1]جامعه و تاريخ، آيت الله مصباح يزدى: ص 224 و 224.