عارف اسپانيايى است.[1] اگر آن دو زن عارف اسپانيايى نميبودند، شايد ابن عربي پرورده نميشد و عرفان اسلامى به اوج خود نميرسيد.
زهرا در حجلهگاه پوشيدگى
حجاب و عفاف كامل، دستور و توصيه خداوند مهربان به همه دختران و زنان باايمان است: يَا أَيُّهَا النَّبِىُّ قُلْ لِّأَزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيًما؛[2] اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابهاى (روسرىهاى بلند) خود را بر خويش فروافكنند. اين كار براى اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) و خداوند همواره آمرزنده رحيم است.
دستور به حجاب و عفاف نهتنها يك ضرورت اجتماعى براى حفظ عفت جامعه است، بلكه مهمترين راهكار حفظ عفت، كرامت و شخصيت انسانى زنان در عرصههاي گوناگون ميباشد.
و پاره وجود رسول خدا(صلى الله عليه وآله) کاملترين اسوه و الگوى حيا، عفت و حجاب است. سخن از فاطمه است؛ فاطمهاي كه پدرش كانون همه حوادث سياسى ـ اجتماعى آن
[1] «اُمّالزّهرا» و «فاطمه قرطبى، بنت ابن المثنّى» از سالكان آزموده طريقت و از عارفان بابصيرت بودهاند كه ابن عربي در اشبيليّه به ديدارشان توفيق يافته و در آثارش مقام معنوى آنان را ستوده است و از محقَّقان در «منزل نفس الرّحمان» دانسته و در زمره مشايخ صوفيان به شمارشان آورده است. ملاقات اين دو بانوى صوفى، به ويژه فاطمه سالخورده، در وى تأثيرى عظيم داشته است. ابن عربي به مدت دو سال وى را خدمت كرده و به دست خود، خانهاي از نِى برايش ساخته است. فاطمه با اينكه مريدان و پيروانى فراوان داشته است، به ابن عربي عنايت و محبتى شديد ميورزيده و او را بر ديگر مريدانش برترى ميداده و خود را مادر الهى وى ميخوانده است. ابن عربي هم او را مادر خطاب ميکرده است. ابن عربي با احترام و اجلال فراوان كمال باطنى و جمال ظاهرى وى را ستوده و در مقام ستايش كمالش، او را صاحب كرامات و رحمت عالميان خوانده و نوشته است. «محيالدين بن عربى، چهره برجسته عرفان اسلامى»، دكتر محسن جهانگيرى: ص32. با استناد به فتوحات مكّيه: ج1، ص 247، و ج2، ص 347. [2] احزاب (33)، 59.