وجود، چگونه در قرآن سورهاى به نام او نازل و از چنين كسى ستايش شده است؟! هم چنين در صدر اسلام عمار ايمان خود را كتمان كرد و به اين واسطه نجات يافت؛ اما پدر و مادر او كه مسأله تقيه را نمىدانستند و از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در ظاهر برائت نجستند، به اندازهاى شكنجه شدند كه به شهادت رسيدند. قرآن نيز با آيه «إِلاّ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمانِ»1 تأييد مىكند كه در مواردى بايد ايمان را مخفى كرد تا از شر دشمنان محفوظ ماند يا مصالح ديگر اسلامى تأمين گردد.
همانگونه كه حضرت امام(قدس سره) در «رساله تقيه» خود فرموده اند: تقيه هميشه به لحاظ خوف از جان نيست؛ بلكه تقيه دو قسم است؛ قسم اول، تقيه خوفى است، به اين معنا كه انسان به دليل ترس از جان تقيه كرده، ايمان، عقيده، اعمال و فتواى فقهى خود را اظهار نمىكند و مطابق فقه ديگران عمل مىكند. گاهى نيز براى حفظ مصالح جامعه اسلامى بايد تقيه كرد. به فرمايش حضرت امام(قدس سره) اين قسم، «تقيه مداراتى» نام دارد.
در هر صورت، تقيه از افتخارات شيعه و مورد تأييد قرآن، و رفتارى است كه مؤمن آل فرعون داشت. درباره ايمان حضرت ابوطالب(عليه السلام) نيز بايد گفت، آن بزرگوار براى حفظ مصالح دين نوپاى اسلام مأمور به تقيه بود.
ظهور «سكولاريزم» در سقيفه!
از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) روايات فراوانى نقل شده است كه در آنها تعبيراتى از قبيل خليفه، ولىّ، مولا و تعابير ديگرى شبيه آنها در شأن اميرالمؤمنين(عليه السلام) صادر شده است. بسيارى از اين روايات را اهل تسنن نيز نقل كرده اند.