گفته شد براي پديد آمدن انگيزه قوي براي توبه، از يک سو بايد به زيانها و خسارتهاي دنيوي و اخروي و مادي و معنوي گناهان نگريست و از سوي ديگر، توجه داشت که اين زيانها و خسارتها بهوسيله توبه مرتفع ميگردند. طبيعي است وقتي انسان توجه يافت که توبه جبرانگر آفات و خسارتهاي گناهان است، عقل به او حکم ميکند که فرصت را از دست ندهد و هرچه زودتر توبه کند. اکنون بايد ديد که چرا با وجود آگاهي از ضرر و عواقب زيانبار گناهان، انسان اراده و تصميم جدي بر ترک گناه و توبه ندارد و چه عواملي مانع توبه و باعث دست يازيدن به گناه ميگردند؟ بهطورکلي عوامل بازدارنده از توبه و محرک گناه را به دو دسته کلي ميتوان تقسيم کرد: دسته اول وسوسههاي شيطاني و شبهههايي است که شيطان در دل انسان پديد ميآورد و مانع ميشود از اينکه انسان به دانستههاي خود جامه عمل بپوشاند. دسته ديگر به ضعف اراده انسان مربوط ميشوند که حتي درصورتيکه شبههاي براي انسان وجود نداشته باشد، باز ضعف اراده باعث کوتاهي در امر توبه و جبران لغزشها ميگردد.