آنان ناسپاسي از درگاه خداوند بهحساب ميآيد. در آيه ديگر، توانايي شنيداري، ديداري و انديشيدن مقدمه و پيشدرآمد شکرگزاري از خداوند معرفي گرديده است: وَاللّهُ أَخْرَجَکم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَکمُ الْسَّمْعَ وَالأَبْصَارَ وَالأَفْئِدَه لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛[1] «و شما را از شکم مادرانتان بيرون آورد درحاليکه هيچ چيز نميدانستيد، و براي شما گوشها و چشمها و دلها قرار داد تا شايد سپاس گزاريد».
همچنين خداوند، برخورداري از امنيت، آسايش، نصرت خويش و روزي حلال را مقدمه شکرگزاري خود معرفي ميکند و ميفرمايد:
وَاذْکرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَکمُ النَّاسُ فَآوَاکمْ وَأَيَّدَکم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَکم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛[2] «و به ياد آريد هنگامي را که در زمين گروهي اندک و ناتوان شمرده شده بوديد، بيم آن داشتيد که مردمان [مشرکان مکه و قبيلههاي عرب] شما را بربايند، پس شما را [در مدينه] جاي داد و به ياري خود نيرومند گردانيد و از چيزهاي پاکيزه روزيتان داد تا شايد سپاس گزاريد».
و نيز خداوند ارائه امور تشريعي و عبادات و از جمله روزه به بندگان خويش و تقوا را مقدمه و پيشدرآمد سپاسگزاري از خويش معرفي ميکند و ميفرمايد:
فرو فرستاده شده که راهنمايي براي مردم و نشانههاي روشني از رهنموني [به راه راست] و جدا کننده حق از باطل است؛ پس هرکس از شما اين ماه را دريابد بايد آن را روزه بدارد و هرکه بيمار يا در سفر باشد به شمار آن از روزهاي ديگر [روزه گيرد]. خدا براي شما آساني ميخواهد و براي شما دشواري نميخواهد، و تا شمار آن را تمام کنيد و خداي را به پاس آنکه شما را راه نمود به بزرگي بستاييد و باشد که سپاس گزاريد».
2. وَلَقَدْ نَصَرَکمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّه فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکمْ تَشْکرُونَ؛[1] «و هرآينه خداوند شما را در [جنگ] بدر درحاليکه ناتوان بوديد [به علت کمي سپاه و سازوبرگ جنگ] ياري داد، پس از خدا پروا کنيد، باشد که سپاس گزاريد».
تمهيدات و شرايط شکرگزاري
اکنون با توجه به اهميتي که به مسئله شکرگزاري در منابع ديني و بهخصوص در قرآن و نيز از سوي عقلا و همه جوامع بشري داده شده جا دارد که به آن توجه جدّي داشته باشيم و در اين ارتباط ماهيت شکرگزاري و شرايطي را که در تحقق آن دخيل هستند بازشناسيم: وقتي انسان از کسي تشکر ميکند که بين او و آن شخص رابطهاي شکل گرفته باشد و در پرتو اين رابطه خيري و خدمتي به او رسيده باشد. از اين نظر ما از نقاش و هنرمندي که براي خودش نقاشي زيبايي ترسيم کرده است و نيز از خطاطي که خط زيبايي نگاشته است تشکر نميکنيم، چون آندو آن کارهاي هنري را براي ما انجام ندادهاند و وقتي تشکر ما لازم و بهجاست که کاري براي ما انجام گرفته باشد. ثانياً، آن خير و خدمت باارزش و قابل توجه باشد و چنان بيارزش نباشد که مورد اعتنا و توجه