راه ضلالت و گمراهي را پيش ميگيرد. ازاينروي، کساني که اهل بصيرتاند همواره از شقاوت و بدبختي خايف و ترساناند و با دعا و تضرع از خداوند ميخواهند که آنان را از شقاوت دور دارد و براي دستيابي به سعادت ابدي راهنمايي و دلالت فرمايد. مؤمن طالب سعادت پيوسته خود را بين خوف و رجا ميبيند و به نوعي اين دو صفت زمينه و بستر نيل به سعادت را براي او هموار ميسازند. عارف بزرگ مرحوم ملکي تبريزي درباره ارتباط خوف و رجا با سعادت مينويسد:
«و کدامين سعادت نزد مؤمن مثل لقاي پروردگار و انس با اوست و اين جز با تحصيل محبت او حاصل نشود و تحصيل محبت او جز پس از معرفت نصيب انسان نگردد و معرفت جز به دوام فکر به دست نيايد و دوام فکر غالباً جز با ذکر و ياد خدا حاصل نميشود. ذکر و فکر جز به دور ساختن خويش از مشاغل دنيايي و قطع الفت و دوستي شهوات و خواستههاي نفساني فراهم نشود و اين جز به کندن محبت دنيا و خواستههاي دنيايي از دل به دست نميآيد و برکندن ريشههاي محبت دنيا و شهوات آن جز به صبر در مقابل آنها حاصل نميشود و صبر هم جز با خوف و رجا تحقق نميپذيرد».[1]
ادب گفتوگوي اولياي خدا با معبود خويش
نکته لطيفي که بيانگر نهايت ادب در مقام دعا و مناجات ميباشد اين است که شقاوتمندي به خود بنده نسبت داده شده، با اينکه ميتوان شقاوتمندي بنده را نيز به خداوند نسبت داد و اين فرجام را ناشي از اراده و مشيت او دانست، چنانکه سعادتمندي انسان به خداوند انتساب دارد و ناشي از اراده و مشيت اوست. در برخي از