مفهوم نفس، به خودي خود، بار ارزشي مثبت و منفي ندارد و حکم خوب و يا بد بر آن مترتب نميگردد. در قرآن نيز به همين منوال به کار رفته است. خداوند ميفرمايد: وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا * فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا؛[1] «و [قسم] به نفس و آنکه آن را راست و درست ساخت. پس بدکاري و پرهيزگارياش را به وي الهام کرد».
شايد منظور از آيه اين باشد که ما يک دسته خواستههايي داريم که نتايج مطلوب دارد و ما را به تکامل ميرساند. در مقابل، خواستههايي داريم که اگر از حد خود تجاوز کنند و ضوابط و قواعد ارضاء آنها رعايت نگردد، مانع دستيابي انسان به کمال ميگردند. آن بخش از خواستههايي که مرز و حدشان رعايت نميشود به بيبندوباري و فجور ميانجامند و آن بخش از خواستههايي که حد و مرز دارند و به بيبندوباري نميانجامند و در ارتباط با آنها انسان خوديابي و کنترل دارد، تقواي نفس بهحساب ميآيد. همچنين تمايلات و خواستههايي که به فجور ميانجامند حسي و حيواني هستند و از تمايلاتي که به سمت تقوا جهتگيري شدهاند، زودتر