به طور كلى براى مقابله با صفات مذموم، سه راه وجود دارد:
1. راه حكماى اخلاق و مصلحان بشرى: «بيان پيامدهاى منفى آن و توجه دادن به فوايد جايگزينى صفات خوب». در كتابهاى اخلاقى مىبينيم به عواقب ناگوارى كه بر اين صفات مترتب مىشود اشاره كرده و انسان را به تلاش در راه به دست آوردن صفات مقابل آن تشويق مىكنند؛ مثلا انسان بخيل را به خوار شدن در مقابل مردم و بىتوجهى آنها متذكر مىشوند و شهرت ديرپاى امثال حاتم طايى را به سبب سخاوتش گوشزد مىكنند و مىافزايند كه تو نيز مىتوانى با كنار گذاشتن صفت زشت بخل، به گشادهدستى روى آورده و نامت به نيكى برده شود. آنان در مورد هر يك از صفات رذيله نيز، ابعاد مختلف اين جايگزينى را مورد تأكيد قرار مىدهند.
اين راه به اهل ايمان اختصاص ندارد و انسان اگرچه به عالم آخرت هم اعتقاد نداشته باشد، مضرّات آلودگى به تكبر، بىنظمى، حسد، دروغ و امثال آن را در محدوده زندگانى دنيا درك مىكند؛ از اين رو نظم و انضباطى كه در محدوده خاصى در برخى جوامع غربى مشاهده مىشودـ اگرچه ريشه در باورهاى دينى هم نداشته باشد ـ به سبب درك منافع دنيايى، قابل توجيه و تبيين است؛
2. توجه دادن به ضررهاى آخرت: اين راه مخصوص اهل اديان و قيامتباوران است؛ ولى كسانى كه افق فكرشان را حصار تنگ دنيا فرا گرفته، توان درك سود و زيان جهانى برتر و غير قابل قياس با اين عالم را ندارند، و طبعاً اين راه براى آنها پيمودنى نيست.