ديگر اديان بر اين پديده زيبا كه همگان به ضرورت آن اذعان مىكنند، تأكيد فرموده است؛ مثلا خداوند تعالى در سوره نهم قرآن كريم كه اعلام برائت از مشركان را در بر دارد و به همين نام نيز معروف است، پس از اشاره به پيمانشكنىهاى آنان چنين استثنايى را ذكر مىفرمايد:
مادام كه آنان پيمان خود را نشكستهاند، شما نيز پيمانشكنى نكنيد؛ يعنى گرچه كافر حربى هستند و به جنگ مسلمانها آمدهاند، با اين حال اگر پيمانى امضا شد و صلح يا معاهده عدم تعرض موقتى صورت گرفت، به آن پايبند باشيد، مگر اينكه آنان عهدشكنى كنند، كه در اين صورت شما نيز بايد از خود دفاع كنيد.
خداى تعالى در مورد عدم تعهد آنها به قراردادهايشان فرموده است:
لا يَرْقُبُونَ فِي مُؤْمِن إِلاًّ[2] وَلا ذِمَّةً.[3]
و در واقع، فرمان جنگ را به همان پيمانشكنىهايشان مربوط مىداند، و جنگ را وسيله مناسبى براى بازدارندگى آنها از قتل و فساد مىشمرد:
[1] توبه (9)، 5. [2] مرحوم شيخ طوسى پس از نقل شش قول در معناى آن، «عهد» را ريشه همه آنها دانسته و فرمودهاند: «وَالاءَصلُ في جَمِيعِ ذلِكَ «الْعَهْدُ» وَهُوَ مَأْخُوذٌ مِنَ الاَليلِ وَهُوَ البَرِيقُ يُقالُ ألَّ يؤلُّ اذَا لَمعَ...». التبيان، ج 5، ص 178. [3] توبه (9)، 10. [4] همان، 12.