بخشى از رواياتى كه از طريق اهلبيت(عليهم السلام) به ما رسيده، احاديث قدسى[1] است كه خداوند بر قلب برخى از پيامبران القا كرده است. قسمتى از آن احاديث، مربوط به حضرت موسى(عليه السلام) است كه هنگام حضور آن
[1] حديث قدسى، حديثى است كه معنا و مضمون آن بر قلب پيامبر القا مىشود و آن پيامبر با لفظ خود آن را از خداوند نقل مىكند. از اين رو، در الفاظ آن تحدّى و اعجاز نيست، برخلاف قرآن كه با الفاظ مخصوص وحى شده است و ديگران در آوردن مانند آن عاجزند.
هفت فرق بين قرآن و حديث قدسى برشمردهاند: 1. قرآن معجزه است، اما حديث قدسى معجزه نيست؛ 2. در قرائت نماز تنها مىتوان قرآن خواند؛ 3. منكر قرآن كافر شمرده مىشود، اما منكر حديث قدسى كافر نيست؛ 4. قرآن به وساطت جبرائيل وحى مىشود، برخلاف حديث قدسى؛ 5. قرآن با الفاظ مخصوص از لوح محفوظ وحى مىشود، ولى در حديث قدسى لفظ از پيغمبر است؛ 6. برخلاف حديث قدسى، مسّ قرآن بدون طهارت جايز نيست؛ 7. در ايصال حديث قدسى به پيغمبر، كيفيت خاصى شرط نيست؛ چه ممكن است در رؤيا به پيغمبر القا شود يا به زبان ملك در بيدارى يا به القاى در خاطر باشد (كاظم مدير شانهچى، علمالحديث و درايةالحديث، بخش دوم، ص 14 ـ 13).