اين اصل را بايد در نظر داشته باشيم كه زندگى دنيا سرمايهاى است كه بايد با آن سعادت ابدى را كسب نمود. لذا كسى كه با اين ديد به دنيا نگاه مىكند، بايد مواظب باشد كه سرمايه را از كف ندهد. در قرآن شريف عمر به سرمايه تشبيه شده است و اين تعبير و تشبيه زياد به كار رفته است كه عمر را سرمايهاى معرّفى مىكند كه با آن كسب و تجارت مىكنيم: يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا هَلْ أدُلُّكُمْ عَلى تِجارَة تُنْجيكُم مِنْ عَذاب اَليم[1] اى اهل ايمان! آيا شما را به تجارتى سودمند كه شما را از عذاب دردناك نجات بخشد، راهنمايى كنم؟
اِنَّ الَّذينَ يَتْلوُنَ كِتابَ اللّهِ وَ اَقاموُا الصَّلوةَ وَ اَنْفَقوُا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً يَرجُونَ تِجارَةً لَن تَبوُر[2]؛ آنها كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند و نماز را به پا داشته، از آنچه روزىشان نموديم پنهان و آشكار به فقيران انفاق مىكنند، (با اين اعمال) تجارتى را اميد دارند كه هرگز زيان و زوال نخواهد داشت.
در واقع از آنجا كه آدمى در زندگى روزمرّه خود با مفاهيم «معامله» و «تجارت» و ... بيشتر از هر مفهوم ديگرى آشناست، لذا حضرت حق جل جلاله الفاظى همانند «معامله» و «داد و ستد» را، كه براى ما خيلى مأنوس هستند، به كار گرفته است. تعبير لا تَبِعْ اخِرَتَكَ بِدُنْياك، در كلام اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز بر همين اساس آمده است؛ يعنى چون ما با مفهوم خريد و فروش و داد و ستد آشنا هستيم و از طرفى مىدانيم كه دنيا و آخرت را مىشود با يكديگر عوض و معامله نمود، و از طرفى مىدانيم كه دنيا و آخرت را مىشود با يكديگر عوض و معامله نمود، لذا فرمودهاند: لا تَبِعْ اخِرَتَكَ بِدُنْياك!
ما در زندگى روزمرّه چارهاى از تجارت نداريم و دايماً چيزى را مىدهيم و چيزى را در مقابل آن مىگيريم. عمر ما نيز چنين است؛ چرا كه عمر ما باقى و ثابت نمىماند، بلكه دايماً در حال گذر و صَرف شدن است و چه بخواهيم و چه نخواهيم مىگذرد و پايان مىيابد، پس بايد سعى كنيم كه به جايش متاع ارزشمندى را بگيريم. بايد به جاى اين عمرى كه مىگذرد و آن را از دست مىدهيم چيز باارزشى كسب كنيم و متاع مناسب و درخورى را در عوض دريافت كنيم.