مهم و ارزندهاى را در كيفيت ارتباط بين انسانها به بشر ارزانى مىفرمايند. البته اين مطلب در جاى ديگرى از همين وصيت الهى نيز بيان خواهد شد، كه در آن جا از آن با بهترين كلام حكيمانه تعبير كرده و مىفرمايند: وَ اَىُّ كَلِمَةِ حِكَم [اَحْسَنُ كَلِمَةِ حِكَم] جامِعَة اَنْ تُحِبَّ لِلّناسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ وَ تُكْرِهَ لَهُمْ ما تُكْرِهُ لَها؛ جامعترين كلمه حكمت كه مىتوان درباره معاشرت و كيفيت برخورد با ديگران گفت اين است كه: «معيار اخلاق پسنديده، خودت هستى». حضرت على(عليه السلام) در اينجا مىفرمايند: «اى فرزندم، تو در رفتارت با ديگران به يك معيار و ملاك احتياج دارى و بايد وسيلهاى براى سنجش و تشخيص رفتار خوب داشته باشى تا به تو بگويد چگونه با ديگران رفتار كنى؟». به بيان ديگر گويا حضرت، اينگونه تصور مىكنند كه اى فرزند عزيزم تو به ناچار در طول عمر خود با انسانهاى فراوانى سروكار خواهى داشت و براى برخورد صحيح با آنها در موقعيتهاى مختلف به معيارى كامل و صحيح نياز دارى و اين معيار آن است كه به خود رجوع كنى؛ مثلا لازم است بدانى براى رعايت حقوق ديگران، چگونه بايد با آنها برخورد كنى؟ و يا چگونه با آنها سخن بگويى؟ چرا كه براى انسان، هميشه اين سؤال مطرح است كه با مخاطبم، فرزندم، همسرم، پدرم و مادرم، دوستم، همسايهام و بالأخره با ساير انسانها چگونه برخورد كنم و چسان رفتار نمايم و ملاك برخوردم با ديگران چيست و چه بايد باشد؟
در شرع مقدس اسلام براى معاشرت، مقررات و قوانينى به طور تفصيلى و موردى، تعيين شده است؛ واجبات و مستحبات جزئى معاشرت با ديگران و همينطور در مقابلش، محرمات و مكروهات آن به بيانى مفصل در جاى خود بيان گرديده است. ولى محور سخن، هماكنون ارائه معيارى كلى در برابر پرداختن به جزئيات است كه آيا مىتوان معيارى كلى و جامع ارائه نمود تا در هر موقعيتى كه پيش مىآيد و هر رفتارى كه انجام مىدهيم، آن را با اين معيار بسنجيم و درست و يا غلط بودن آن را تشخيص دهيم و با آن معيار، تمام اعمال خود را تصحيح نماييم. اگر چنين ميزانى وجود دارد، آن معيار چيست تا به كمك آن بتوان رفتارهاى صحيح و ناصحيح را از هم بازشناخت؟ اينجاست كه حضرت(عليه السلام) در مقام معرفى چنين معيارى بهترين كلام حكيمانه خود را بيان مىفرمايند كه تاكنون كسى نتوانسته است همانند او