responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : پند جاويد نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 214

حالت «ندارى» هرگز سبب بروز آفتى نمى‌گردد؛ مثلا موجب غرور نمى‌شود. هرگز كسى به جهل خود افتخار نمى‌كند و نمى‌تواند بگويد: چون نمى‌دانم پس خيلى مهم و والا مقام هستم. در اين حالت، آفتى به نام غرور براى وى وجود ندارد. تا زمانى كه تنها داراى جهل بسيط است غرور، معنا و مفهوم ندارد. ولى وقتى يك مقدار از مجهولاتش به معلوم تبديل شد و مقدارى دانش تحصيل كرد و علمى به دست آورد، آن وقت در معرض آفت غرور واقع مى‌شود. چون مى‌پندارد واقعاً چيزى مى‌داند و اين پندار رهزن او گشته و سنگ بناى انحراف گزارده شده و بذر آفت غرس مى‌شود.

 

علت غرور

ممكن است بپرسيد كه چگونه انسان وقتى هزاران مسأله ناشناخته و مجهول دارد و صرفاً يكى دو تا از آنها براى او معلوم شده است و هنوز بخش عمده آن مجهولات باقى مانده است، به غرور مبتلا مى‌شود ولى آن زمانى كه هيچ‌كدام از مسايل را نمى‌داند و جز انبوه مجهولات هيچ نمى‌شناسد، اين چنين آفت زده نيست؟! براى اين سؤال دو جواب مى‌توان بيان نمود:

1. انسان آن هنگام كه قدم‌هاى ابتدايى و اوليه را در مسير تحصيل علم مى‌گذارد نمى‌داند كه مجهولاتش چقدر است، بلكه فقط مى‌داند كه هيچ نمى‌داند و بس. او مى‌داند كه مجهولات زيادى دارد و از مسايل فراوانى بى‌اطلاع است و با علوم مختلف ناآشناست و حتى نمى‌داند كه مثلا در فلان علم چه مسايلى وجود دارد و مطرح مى‌باشد؟ به عنوان مثال دانش‌آموزى كه تازه پا به دوره راهنمايى يا دبيرستان گزارده است، صرفاً مى‌داند در رياضيات مسايلى مطرح است كه بايد آنها را حل نمود ولى اصلا صورت مساله براى او مطرح نيست كه چيست؟ او نمى‌داند «معادله دو مجهولى» يعنى چه و مسايل هندسى چيست؟! و اساساً سؤالى براى او مطرح نيست و در ذهن او حتى ابهام هم وجود ندارد و چيزى نيست تا توجه كند كه آيا مى‌داند يا خير؟ آيا مى‌تواند حل كند و پاسخ دهد يا خير؟ او همين مقدار مى‌داند كه چيزهايى وجود دارد كه رياضى‌دان‌ها و شيمى‌دان‌ها و فيزيك‌دان‌ها و... از آنها صحبت مى‌كنند. ولى نمى‌داند كه آن مسايل چه مسايلى هستند؛ يعنى اصلا از صورت مسايل بى‌خبر است. از اين‌رو جهل محض

نام کتاب : پند جاويد نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 214
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست