عنوان جامعي که بين موضوعات مسائل در نظر گرفته ميشود و براساس آن، علم به معناي مجموعه مسائل مرتبط پديد ميآيد، گاهي عنوان کلي و داراي افراد و مصاديق فراوان، و گاهي بهصورت کل و داراي اجزاء متعدد است. مثال نوع اول عنوان عدد يا مقدار است که انواع و اصناف گونهگوني دارد و هريک، موضوع مسئله خاصي را تشکيل ميدهد، و مثال نوع دوم بدن انسان است که جهازات و اعضاء و اجزاء متعددي دارد و هرکدام از آنها موضوع بخشي از علم پزشکي است.
تفاوت اصلي بين اين دو نوع موضوع آن است که در نوع اول، عنوان موضوع علم، بر تکتک موضوعات مسائل، که افراد و جزئيات آن هستند صدق ميکند، بهخلاف نوع دوم که عنوان موضوع، بر تکتک موضوعات مسائل صدق نميکند، بلکه بر مجموع اجزاء حمل ميشود.
انشعابات علوم
از توضيحات گذشته بهدست آمد که تقسيمبندي علوم، براي سهولت آموزش و تأمين هرچه بيشتر اهداف تعليم و تربيت انجام ميگيرد. در آغاز که معلومات بشر محدود بود، امکان داشت که همه آنها را به چند دسته تقسيم کرد و مثلاً حيوانشناسي را بهعنوان علم واحدي در نظر گرفت و حتي مسائل مربوط به انسان را نيز در آن گنجانيد. ولي رفتهرفته که دايره مسائل وسعت يافت، و مخصوصاً بعد از آنکه ابزارهاي علمي مختلفي براي تحقيق در مسائل تجربي ساخته شد، بيش از همه، علوم تجربي به شعبههاي گوناگوني تقسيم شد و هر علمي به علوم جزئيتري منشعب گرديد، چنانکه اين جريان هنوز هم به شکل فزايندهاي ادامه دارد.
بهطور کلي انشعاب علوم به چند صورت انجام ميپذيرد:
1. به اين صورت که اجزاء کوچکتري از کل موضوع در نظر گرفته شود و هر جزء،