responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 330

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مجاز فلسفي

در اينجا ممکن است شبهه‌اي به ذهن بيايد که مبناي اصالت وجود اين است که واقعيت عيني، مصداق ذاتي وجود است و لازمه‌اش اين است که مصداق بالعرض براي ماهيت باشد، يعني حمل ماهيتي مانند انسان بر افراد خارجي‌اش بالعرض و با واسطه در عروض باشد، و اتصاف به چنين مفهومي، اتصافي مجازي و قابل سلب است. بنابراين بايد سلب مفهوم انسان از افراد خارجي صحيح باشد و اين چيزي جز سفسطه نيست.

پاسخ اين است که همان‌گونه که در تقرير دليل اول اشاره کرديم، حمل هر ماهيتي بر افراد خارجي‌اش از نظر عرفي و ادبي، حمل حقيقي و خالي از تجوز است، اما احکام دقيق فلسفي، تابع حقيقت و مجاز عرفي و ادبي نيست، چنان‌که کليد حل آنها را نمي‌توان ميان قواعد مربوط به الفاظ جست‌وجو کرد، و چه‌بسا استعمالي که از نظر ادبي، حقيقت باشد و از نظر فلسفي، مجاز شمرده شود، و برعکس چه‌بسا اطلاقي که از نظر ادبي، مجاز ولي از نظر فلسفي، حقيقت باشد؛ مثلاً علماي ادبيات و اصول فقه گفته‌اند که معناي حقيقي مشتقات عبارت است از ذاتي که مبدأ اشتقاق براي آن ثابت باشد (معني المشتقّ ذاتٌ ثَبَتَ له المبدء)، چنان‌که «عالم» يعني کسي که «علم» دارد، و «موجود» يعني چيزي که «وجود» دارد. پس اگر واژه «موجود» بر خود وجود عيني اطلاق شود، از نظر ادبي مجاز خواهد بود، ولي از نظر فلسفي چنين نيست.

در اينجا هم امر به همين منوال است، يعني از نظر عرفي بين حد و محدود تفکيک نمي‌شود و همان‌گونه که موجود محدود امري واقعي به‌شمار مي‌رود، حد آن‌هم امري واقعي و عيني تلقي مي‌گردد، درصورتي‌که از نظر فلسفي چنين نيست و حدود موجودات در واقع از امور عدمي انتزاع مي‌شوند و واقعي شمردن آنها مجازي و اعتباري است.

براي تقريب به ذهن مثالي مي‌آوريم: اگر صفحهٔ کاغذي را به اشکال مختلف مثلث و مربع و... ببُريم، پاره‌کاغذهايي خواهيم داشت که هرکدام علاوه بر کاغذ بودن، صفت

نام کتاب : آموزش فلسفه نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی    جلد : 1  صفحه : 330
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست