تصورات وهمي: بسياري از فلاسفه نوع ديگري براي تصورات جزئي ذکر کردهاند که مربوط به معاني جزئي است و به احساس عداوتي که بعضي از حيوانات از بعضي ديگر دارند مثال زدهاند؛ احساسي که موجب فرار آنها ميشود، و بعضي آن را نسبت به مطلق معاني جزئيه و ازجمله احساس محبت و عداوت انسان هم توسعه دادهاند.
بدون شک مفهوم کلي محبت و عداوت، از قبيل تصورات کلي است و نميتوان آنها را از اقسام تصورات جزئي شمرد، اما ادراک جزئي محبت و عداوت را در خودِ درککننده، يعني محبتي که انسان در خودش نسبت به کسي مييابد، يا عداوتي که در خودش نسبت به ديگري احساس ميکند، در واقع از قبيل علم حضوري به کيفيات نفساني است و نميتوان آن را از قبيل تصور که نوعي علم حصولي است به حساب آورد.
اما احساس دشمني در شخص ديگر، در حقيقت احساس مستقيم و بيواسطهاي نيست، بلکه نسبت دادن حالتي است که نظير آن را در خودش يافته بوده به شخص ديگري که در موقعيت مشابهي قرار گرفته است. اما قضاوت دربارهٔ ادراکات حيوانات، نياز به بحثهاي ديگري دارد که در اينجا مجال طرح و بررسي آنها نيست.
آنچه را ميتوان به عنوان نوع خاصي از تصور جزئي پذيرفت، تصوري است که از حالات نفساني حاصل ميشود و قابل يادآوري است، و شبيه تصور خيالي نسبت به تصور حسي ميباشد؛ مانند يادآوري ترس خاصي که در لحظهٔ معيني پديد آمده، يا محبت خاصي که در لحظهٔ مشخصي وجود داشته است.
لازم به تذکر است که گاهي تصور وهمي به تصوري گفته ميشود که واقعيت ندارد و گاهي بهنام «توهم» اختصاص مييابد.
تصورات کلي
دانستيم که تصور از يک نظر به دو بخش کلي و جزئي منقسم ميشود. اقسام تصوراتي را که تاکنون مورد بحث قرار داديم، همگي تصورات جزئي بود، اما تصورات کلي که