نام کتاب : انسان در قرآن نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 81
« و یقودنی جشعیإلی تخیر الاطعمة ، و لعل بالحجاز أو الیمامة من لا طمع له
فی القرص و لا عهد له بالشبع ، أو أبیت مبطانا و حولی بطون غرثی و أکباد
حری » [1] . دور باد که هوای نفس بر من غلبه کند و حرص جلوکش من
گردد که به دنبال انتخاب طعام برود . آخر نکند که در حجاز یا یمامه شکمی
باشد که هرگز سیری ندیده است . آیا شکم سیر بسر برم در حالی که در
اطرافم شکمهای گرسنه و جگرهای سوخته هست ؟ ! ) اما اینها را نباید به
یک ترحم ، رقت قلب ، دلسوزی ساده ، نازکدلی ، همدلی در سطح همدلی مردم
خوش قلب حمل کرد . پیامبر از آن جهت که بشر است در آغاز کار و سلوک
خود همهء مزایای بشری را در رنگ و شکل سایر بشرها دارد ، اما پس از
آنکه وجودش یکسره مشتعل به شعلهء الهی گشت ، همهء اینها رنگ و صبغهای
دیگر میگیرد : رنگ و صبغهء الهی .
دست پروردگان پیامبر و جامعهای که او میسازد ، با دست پروردگان و
جامعههایی که وسیلهء روشنفکران بشری ساخته و پرداخته میشود ، از زمین تا
آسمان فرق میکند .
اساسی ترین تفاوت در این است که پیامبر میکاود نیروهای فطری بشر را
بیدار کند ، شعور مرموز و عشق پنهان وجود انسانها را مشتعل نماید .
پیامبر خود را مذکر ( یادآور = بیدار کننده ) میخواند ، حساسیتی در برابر
کل هستی در انسان میآفریند ، خودآگاهی خود را نسبت به کل هستی به مردم
خود منتقل میسازد ، اما روشنفکر حد اکثر ، شعور اجتماعی افراد را بیدار و
آنها را به مصالح ملی یا طبقاتی شان آگاه میسازد . [1] نهج البلاغة ، نامهء 45 ، نامهء علی ( علیهالسلام ) به عثمان بن
حنیف .
نام کتاب : انسان در قرآن نویسنده : مطهری، مرتضی جلد : 1 صفحه : 81