بايد مردم آزاد باشند و بتوانند انتقاد كنند ولى انتقاد بايد همان گونه كه
امام در اين روايت فرمود خالص و براى سازندگى باشد. انتقاد غير از عيب جويى است،
چون عيب جويى آثار منفى دارد و مغرضانه است ولى انتقاد، دوستانه و از روى محبّت
است، به همين جهت آثار آن سازنده است.
در بعضى از ادارات صندوقهايى براى انتقادات و پيشنهادات نصب مىشود كه اگر
مردم بدانند انتقاد و پيشنهاد آنها اثر دارد، انتقاد وپيشنهاد مىكنند و بسيارى از
مشكلات حل مىشود، البتّه عدّهاى عادت دارند كه فقط ضعفها را ببينند، در حالى كه
بايد نقاط قوّت را هم ديد.
داستان حضرت مسيح عليه السلام در اين زمينه بسيار آموزنده است. وقتى ايشان با
جمعى از ياران از كنار لاشه حيوانى گذشتند، هر كس عيب آن را گفت، ولى حضرت فرمود
چه دندانهاى سفيدى دارد، در حالى كه همه نقاط ضعف را ديدند او به ياران خود آموخت
كه بايد نقاط قوّت را هم ديد.
تجربه نشان داده است كه اگر خواستيم كسى را اصلاح كنيم بايد ابتدا محاسن او را
بگوييم و بعد عيبش را گوشزد كنيم. اين نصيحت اثر مىكند چون مىفهمد كه اين شخص
خيرخواه و منصف است و قصد نصيحت خالص دارد.