به ملاحت مليحتر از صد *** يوسف مصر ماه كنعانى
به فصاحت هزار بار افزون *** از هزاران هزار سحبانى
تو لسان اللهى كه قرآن را *** بدرستى لسان فرقانى
قلب يس و سر طاهايى *** هل اتى را عطاى رحمانى
حلقه باب جنت از حلقش *** يا على آيد از ثنا خوانى
سوره نسبت است با قرآن *** نسبت تو به جمع روحانى
در ميان صحابه خاتم *** همه جسم و تو جسم را جانى
فص انگشتر ولايت را *** نقش نام تو داشت ارزانى
مصطفى را وصى يكتايى *** كه به عصمت و عاى قرآنى
فاطمه آن كه بود بنت اسد *** كيست فرزندش شير ربانى
به قضا و قدر غديرت داد *** حشمت و شوكت سليمانى
كيست جز تو كه مولدش كعبه است *** جز خدا كيست باعث و بانى
باز در خانه خدا بينى *** آنچنان ضربتى به پيشانى
اولت مسجد آخرت مسجد *** مولد آن اين محل قربانى
گاه توزين وزن انسانها *** آن تو مكيال و آن تو ميزانى
تثنيت در امامت است غلط *** داند آن راز عالى و دانى
شد خلافت به ظاهر و باطن *** قسمت از رسم و راه شيطانى
بهر اسكات خلق نادانى *** گفته آمد ز حلق نادانى
تجزيت را چگونه ره باشد *** در صفاياى خاص سلطانى
شرط نسبت تجانس است و كجا *** آن تو و با فلان و بهمانى
صاحب عصمت و امامت با *** دو سه اعرابى بيابانى
آنچه گفتند و آنچه مى گويند *** برتر از اين و برتر از آنى
در حقيقت و راى تعبيرى *** در عبارت على عمرانى
حسن از فيض قدس مرتضوى *** نيك بنموده است در افشانى