نام کتاب : آئين كيفرى اسلام نویسنده : ترابى شهرضايى، اكبر جلد : 1 صفحه : 598
شاهدش
نيز ورود رواياتى است كه مىگفت: «إنّي زنيت فطهّرني». بنابراين، مقصود اين است كه
نفس اقرار و آمادگى براى رجم خود مطهّر و كفّاره است.
بنا
بر احتمال دوم، غسل او ربطى به بحث ما پيدا نمىكند. ولى در مورد دفن، مىتوان به
آن استناد كرد؛ ليكن فعل امام عليه السلام را حكايت مىكند و از آن استفادهى وجوب
نمىشود.
صحيحة
أبي مريم عن أبي جعفر عليه السلام، قال: أتت امرأة أمير المؤمنين عليه السلام
فقالت إنّي فجرت ... فقالوا له: قد ماتت فكيف نصنع بها؟ قال: فادفعوها إلى
أوليائها ومروهم أن يصنعوا بها كما يصنعون بموتاهم.
[1] فقه الحديث: زنى نزد اميرمؤمنان عليه
السلام آمده، به زنا اقرار كرد؛ در حالى كه آبستن بود.
امام
عليه السلام پس از وضع حمل، او را رجم كرد و پس از مراسم رجم فرمود: او را به
بستگانش تحويل دهيد و به آنان فرمان دهيد هر كار با مردگان خود انجام مىدهند، با
بدن اين زن نيز انجام دهند.
دلالت
اين روايت بر مطلب تمام است. اهل سنّت نيز چند روايت آوردهاند؛ يكى دربارهى زن
جهنى است كه مىگويد: «فأمر بها نبيّ اللَّه وعليها ثيابها ثمّ أمر بها ورجمت
وصلّى عليها، فقال له عمر: تصلّي عليها يا نبيّ اللَّه وقد زنت؟ فقال: لقد تابت
توبة لو قسمت بين سبعين من أهل المدينة لوسعتهم وهل وجدت توبة أفضل من أن جادت
بنفسها» [2]؛ پيامبر صلى الله عليه و آله پس از
رجم بر آن زن نماز خواند. عمر اعتراض كرد؛ آن حضرت فرمود: توبهاى كرد كه اگر بين
هفتاد نفر از اهل مدينه تقسيم شود، همه را فرا مىگيرد و نجات مىدهد. آيا توبهاى
بالاتر از اين هست كه جان خودش را براى خدا از دست داد و حاضر شد براى تطهير خودش
جان بدهد؟
حضرت
دربارهى زن غامدى نيز فرمود: «لقد تابت توبة لو تابها صاحب ميسر لغفر اللَّه له
ثمّ أمر بها فصلّى عليها ودفنت» [3]؛ توبهاى كرد كه اگر باجگيران- كه خيلى ظلم و
[1]. وسائل الشيعة، ج 18، ص 380، باب 16 از
ابواب حدّ زنا، ح 5.