نام کتاب : جامع الشتات نویسنده : الشيخ الخواجوئي جلد : 1 صفحه : 136
معدة طبلى خوار همچون طبل كرد * * * قسم هيجده آدمى تنها بخورد
و ساق الكلام و طوله كما هو دأبه، إلى أن قال
اين سخن پايان ندارد آن عرب * * * ماند از الطاف آن شه در عجب
خواست ديوانه شدن عقلش رميد * * * دست عقل مصطفى بازش كشيد
آب بر رو زد در آمد در سخن * * * كاى شهيد حق شهادت عرضه
كن و طوّل الكلام إلى أن قال
اين سخن پايان ندارد مصطفى * * * عرضه كرد ايمان و پذرفت آن فتى
گشت مؤمن گفت او را مصطفى * * * كامشب ديگر تو شو مهمان ما
كرد الحاحش بخور شير و رقاق * * * گفت گشتم سير و اللّٰه بي نفاق
اين تكلف نيست بي ناموس و فن * * * سيرتر گشتم از آن كه دوش من
در عجب ماندند جمله أهل بيت * * * پر شد اين قنديل زآن يك قطره زيت
آنچه قوت مرغ بابيلى بود * * * سيرى معده چنين پيلى بود
فچفچى افتاد أندر مرد و زن * * * قدر پشه مىخورد اين پيل تن
حرص و وهم كافرى سر زير شد * * * اژدها از قوت مورى سير شد
آن گداچشمى كفر از وى برفت * * * لوتِ ايمانيش لمتر كرد و زفت
آن كه از جوعالبقر بر مىطپيد * * * همچو مريم ميوۀ جنت بچيد
ميوۀ جنت سوى جسمش شتافت * * * معدۀ چون دوزخش آرام يافت [1]
[تحقيق حول الحديث النبوي «إنّ الرضا بالكفر كفر»]
ورد في الخبر عن سيّد البشر: «إنّ الرضا بالكفر كفر» [2]. أقول: و ذلك لما ثبت بالعقل و النقل أنّ الراضي بفعل المحسن شريك له في إحسانه، و الراضي بفعل المسيء شريك له في إساءته، من جهة المدح و الذمّ و الأجر و الإثم، و قد ذمّ اللّٰه تعالى في كتابه العزيز [3] من كان من اليهود في عصر