responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 1  صفحه : 51


عليه ابراهيم خليل يعنى فقير رب جليل و بسوى او مائل و منقطع از ساير سبيل گشته و از غير ايزد جليل از جميع موجودات معروض و متعفف و مستغنى است ، چنانچه در اكثر كتب سماويه مسطور و مزبور است كه در هنگامى كه نمرود مطرود ارادهء القاى آن خليل حضرت ايزد معبود در آتش نمود حسب الامر آن مردود مدعى الوهيت چون تبعهء عمله آن مأيوس رأفت و عطوفت ، آن حضرت را در منجنيق بليت گذاشته بآتش انداختند در آن هنگام بموجب امر ايزد علام جبرئيل ( ع ) بخدمت آن پيغمبر ( ع ) آمد و گفت كه ايزد تبارك و تعالى سلام ميرساند و مرا حكم فرمود كه بشتاب و بندهء خليل مرا درياب كه او را توان و تاب آتش نمرود تيره مآب نيست .
چون امين الوحى رب جليل جبرئيل عليه السّلام در هوا خود را بحضرت خليل الله تعالى رسانيد معروض رأى خورشيد ضياى آن نبى الورى داشت كه حضرت ملك تعالى مرا براى نصرت و امداد تو فرستاد ، هر نوع خدمت و شغلى كه باشد مرا بسرانجام آن امر اعلام نمائى تا در انتظام مهام و مرام تو كمال سعى و اهتمام نموده بآن قيام و اقدام نمايم .
آن نبى الاكرام بعد از استماع پيام ايزد علام از جبرئيل عليه السّلام فرمود كه « حسبى * ( الله وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ) * » ، چون كفيل حال و مراقب امانى و آمال من حضرت ايزد مهيمن است همان توجه عطوفت و مرحمت حضرت الهى و عنايات نامتناهى مرا كافى و پسند است ، و بنزد غير واهب العطيه مرا سؤال و حاجت و ذلت و مسكنت نيست .
از اينجاست كه او را خليل يعنى فقير رب جليل دانسته ، از ما سوى الله منقطع بحضرت الله دانند ، زيرا كه از ما سوى الله تعالى تبرا نموده تولى و بازگشت بحضرت تبارك و تعالى دارد . و اگر خليل مشتق از خلت بضم خاء بود ، در آن هنگام معنى كلام باين نظامست كه جميع معانى و اسرار ايزد علام بر آن پيغمبر عالى مقام واضح و لايح تمام است ، و هيچ احدى بر اسرار ايزد غفار سواى اين نبى پروردگار واقف

نام کتاب : الاحتجاج - ترجمه غفاری نویسنده : الطبرسي، أبو منصور    جلد : 1  صفحه : 51
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست