responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 1  صفحه : 147


رها كرد و دو دختر را و برادرى . برادر او جمله مال برگرفت و چيزى بزن و دختران او نداد زن به شكايت پيش رسول عليه السلام آمد رسول گفت : باز گردى كه باشد خداى تعالى در حق تو حكمى فرمايد . زن برفت پس از آن باز آمد و شكايت كرد و بگريست خداى تعالى اين آيه فرستاد رسول عليه السلام برادر سعد را بخواند و مال از او بستاند و به ايشان داد . . » و همو ، در ذيل آيهء 23 از همان سوره ، * ( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّساءَ كَرْهاً وَلا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ ما آتَيْتُمُوهُنَّ . . ) * چنين گفته است :
« مفسران گفتند سبب نزول آيه آن بود كه در جاهليت و بدايت اسلام چنان بود كه چون مردى فرمان يافتى و زنى رها كردى وارثى از آن مرد بيامدى و جامه بر او افكندى ، يا بر خيمهء او ، او اولىتر گشتى به او از نفس او ، زن را بر خود هيچ حكم نماندى ، در حبالهء او فتادى بى مهرى به مهرى اول ، كه متوفى كرده بودى ، آنگه مرد مخيّر بودى خواهى دخول كردى با او به مهر اول و خواستى عضل كردى او را اعنى منع كردى از نكاح و دخول نكردى با او و او را اضرار كردى تا او فديه كردى از مال خود و خود را باز خريدى ، و يا وفات آمدى او را ، ميراثش برداشتى . . » و از جمله مراسم و عادات عرب جاهلى در ميراث اين بوده كه از راه قرارداد و معاهده و همسوگند شدن توليد توارث مىكرده‌اند .
ابو الفتوح در ذيل آيهء 37 از سورهء النّساء * ( وَلِكُلٍّ جَعَلْنا مَوالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوالِدانِ وَالأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ . . ) * گفته است :
« و در معنى آيه چند قول گفتند :
« قتاده گفت در جاهليت مخالفت كردند و با يكديگر عهد و سوگند خوردند [1]



[1] - فاضل مقداد پس از نقل عبارت معاهده گفته است « فيكون للحليف ، السدس من ميراث حليفه » .

نام کتاب : ادوار فقه ( فارسي ) نویسنده : شهابی، محمود    جلد : 1  صفحه : 147
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست