responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 49


و شهر سمرقند را ويران ساخته است .
و آورده‌اند كه وزير پادشاه چين با مكر و تزوير شمر را از پاى در آورد و چنان بود كه وزير به پادشاه گفت گوش و بينى او را ببرد و آزادش بگذارد و او در همان حال پيش شمر آمد و باو گفت نسبت به شاه چين خيرخواهى كردم و دستور دادم كه پيش تو بيايد و فرمانبردارى كند ولى بر من خشم گرفت و گوش و بينى مرا بريد و من اكنون پيش تو آمده‌ام تا ترا بر چگونگى دست يابى بر خزينه ها و حرم او راهنمايى كنم ، شمر گول خورد و فريفته شد و از وزير پرسيد چاره و تدبير چيست ؟ وزير گفت ميان تو و او صحرايى است كه در سه روز پيموده مىشود و از آن صحرا راه نزديك است براى سه روز آب بردار و حركت كن تا از راه ريگزارها ترا ناگاه بر سر او فرود آورم تا شهر او را به تصرف خود درآورى و او و خاندان و اموالش را بدون جنگ بچنگ در آرى ، او چنان كرد ، وزير او را به صحراى بىپايانى برد و چون سه روز سپرى شد و آب آنان تمام گرديد و هيچ نشانى نديدند و باب هم نرسيدند و از وزير پرسيدند آنچه مىگفتى كجاست ؟ او به شمر گفت كه مكر ورزيده و خود را فداى خاندانش كرده است چه مىدانسته است كه شمر او را خواهد كشت و گفت باين ترتيب من ترا نابود كردم و اكنون هر چه مىخواهى بكن كه اميدى براى زندگى تو و پيروان تو نيست .
شمر زره خود را زير سر نهاد و سپر آهنينى بالاى سر و صورت خود كشيد تا از آفتاب محفوظ بماند . گويند ستاره شناسان بدو گفته بودند كه ميان دو كوه آهن خواهد مرد و او از تشنگى ميان زره و سپرش جان سپرد و از لشكر او هيچكس باقى نماند و همگان نابود شدند و ما اين داستان را در مورد كسى ديگر غير از شمر هم شنيده‌ايم . .
زرتشت و دعوتش :
گويند زرادشت پيامبر مجوس نزد گشتاسب شاه آمد و گفت من پيامبر خدا بسوى تو هستم و كتابى را كه در دست مجوس است براى او آورد و گشتاسب آيين مجوس را پذيرفت و باو ايمان آورد و مردم كشور خود را بر آن دين واداشت و ايشان با رغبت و زور و خواه و ناخواه پذيرفتند .

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست