responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 447


شتابان براى جنگ آماده شدند و عراده را بسوى لشكريان افشين روانه كردند كه درهم شكست و ياران افشين حمله آوردند و آنان را به سر كوه راندند .
يوباره و جعفر خياط برابر عبد الله برادر بابك ايستادگى كردند و به يك ديگر حمله كردند و سران سپاه افشين گروه بسيارى از ياران بابك را كشتند ، و آنان گريختند و به شهر در آمدند ، سپاه افشين هم از پى ايشان وارد شهر شدند و جنگ در وسط ميدان شهر در گرفت جنگى سخت كه بان سختى هرگز ديده نشده بود و در خانه ها و باغها ادامه يافت و عبد الله برادر بابك ناچار گريخت .
بابك همينكه ديد لشكريان از هر سو او را در برگرفته‌اند و همه راهها بر او بسته است و يارانش كشته و سست شده‌اند آهنگ ارمنستان كرد و از رودخانه ارس گذشت و قصد روم كرد .
چون بابك از رود ارس گذشت سهل بن سنباط فرماندار آن ناحيه براى دستگيرى بابك بسوى او حركت كرد و افشين به فرمانداران آن نواحى و سرهنگان و گردان دستور داده بود همه راهها را بر بابك بگيرند .
سهل بن سنباط در حالى به بابك برخورد كه تغيير لباس داده بود و بر پاهاى خود پارچه كهنه يى بسته و سوار بر استرى كه بر آن پالان خرى نهاده بودند شده بود ، سهل او را دستگير كرد و پيش افشين فرستاد ، افشين بابك را گرفت و فتح نامه براى معتصم نوشت و اجازه خواست به دربار برود ، معتصم اجازه داد ، افشين در حالى كه بابك و برادرش عبد الله همراه او بودند پيش معتصم آمد ، داستان كشتن معتصم بابك را و بريدن دستها و پاهاى او و به دار كشيدنش مشهور است .
گويند چون افشين همراه بابك در آمد ، معتصم او را برابر خود بر تختى نشاند و بر سر او تاج نهاد ، اسحاق بن خلف شاعر در اين مورد در قصيده يى در مدح معتصم چنين سروده است . [ 509 ] « از جنگى كه آتش آن در بذ شعله مىكشيد غايب نبودى ، هر چند كه اين جا حاضر بودى ولى آنجا هم حضور داشتى .


509 - اسحاق مشهور به ابن طبيب است ، پس از آنكه به زندان افتاد شعر سرود ، مرگ او حدود سال 230 هجرى است ، ر . ك ، ابن شاكر كتبى ، فوات الوفيات ، ج 1 ص 16 چاپ مصر . ( م )

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 447
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست