هيجده ماه نوشتند .
مهلب با همراهان خود حركت كرد و به بصره آمد مصعب مستمرى مردم بصره را پرداخت كرد و آماده حركت شد .
چون اين خبر به مختار رسيد براى احمر بن سليط به فرماندهى شصت هزار مرد از ياران خود پرچمى بست و دستور داد به مقابله دشمن برود و با آنان جنگ كند .
احمر با سپاه حركت كرد و چون به مذار رسيد در شبى مهتابى پنجاه سوار را براى دستگير ساختن شمر بن ذى الجوشن و همراهانش كه گريخته بودند و از بيم سرزنش مردم به بصره نرفته و آنجا متحصن بودند فرستاد ، پيشاپيش آن پنجاه سوار مردى نبطى كه [ 382 ] راهنمايى آنان را بر عهده داشت حركت مىكرد .
شمر همينكه موضوع را احساس كرد اسب خواست و خود و همراهانش سوار شدند كه بگريزند ولى آنان به ايشان رسيدند و شمر و تمام همراهانش را كشتند و سرهاى آنان را بريدند و براى احمر آوردند ، او پيش مختار فرستاد و مختار هم سر شمر را براى محمد بن حنفيه به مدينه فرستاد .
مصعب هم همراه بيشتر مردم بصره بسوى مذار حركت كرد ، منذر بن جارود از همراهى با او خوددارى كرد و با گروهى از خاندان خود به كرمان گريخت و شروع به دعوت براى عبد الملك مروان كرد . مصعب به مذار آمد و پيشاپيش سپاه او احنف بن قيس همراه بنى تميم حركت مىكرد ، و دو گروه به جنگ پرداختند و ياران مختار گريختند و گروهى بسيار از ايشان كشته شدند و بسوى كوفه عقبنشينى كردند و مصعب از همه راهها به تعقيب آنان پرداخت و بسيارى را كشت و فقط گروهى اندك از ايشان جان بدر بردند .
اعشى همدان در اين باره چنين سروده است :
« آيا خبر گرفتارىهاى قبيله شبام [ 383 ] و آنچه عرينه در مذار ديدند به

382 - به گروهى از مردم عراق كه كنار باتلاقها زندگى مىكرده‌اند نبطى مىگفته‌اند . 383 - شبام و عرينه نام دو قبيله است ، ر . ك ، ابن حزم ، جمهرة انساب العرب صفحات 373 - 475 - 478 چاپ عبد السلام محمد هارون 1971 مصر . ( م )