responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 237


او چنان دور شود كه در جايگاه ستارگان قرار گيرد ، اگر بخواهى مىتوانى من را حكم قرار دهى و گر نه يكى ديگر را و اگر مىگويى كه من از اصحاب رسول خدا ( ص ) نيستم مردى از صحابه پيامبر ( ص ) را برگزين و مرا وزير و مشير او قرار ده ، على ( ع ) فرمود اين مردم به حكميت كسى جز ابو موسى راضى نشده‌اند و خداوند خواسته خود را محقق خواهد فرمود .
گويند ايمن بن خريم اسدى كه از مردم شام بود و در جنگ شركت نكرده بود در اين باره چنين سروده است :
« اگر اين قوم را انديشه اى بود كه بان هدايت مىشدند پس از رضايت به داورى ابن عباس را پيش شما گسيل مىداشتند ( او را داور مىكردند ) . اما پير مردى از يمنىها را پيش شما فرستاده‌اند كه نمىداند پنجها ضرب در ششها چه مىشود » [ 250 ] ، گويند معاويه به ايمن بن خريم پيشنهاد كرده بود به شرطى كه با او بيعت كند بخشى از فلسطين را در اختيار او خواهد گذاشت ، ايمن نپذيرفت و اين ابيات را سرود :
« من كسى نيستم كه به خاطر پادشاهى كس ديگرى از قريش مردى را كه نماز مىگزارد بكشم ، براى او پادشاهى و براى من گناه باشد ، به خدا پناه مىبرم از نادانى و بىخردى ، آيا مسلمانى را به ناحق بكشم و در آن صورت تا زنده باشم زندگى من براى من سودى نخواهد داشت » .
پيمان نامه حكميت :
گويند ، مردم عراق و شام جمع شدند و نويسنده اى را آوردند و گفتند چنين بنويس « بسم الله الرحمن الرحيم ، اين چيزى است كه امير مؤمنان بر آن حكم و موافقت فرموده است » معاويه گفت اگر من اقرار داشته باشم كه او امير مؤمنان است و با او جنگ كنم مرد بدى خواهم بود ، عمرو عاص به نويسنده گفت نام على ( ع ) و نام پدرش را بنويس ، احنف بن قيس گفت اى امير مؤمنان با


250 - ايمن بن خريم روز فتح مكه مسلمان شد ، پدر و عمويش از مسلمانان شركتكننده در جنگ بدرند و او از آنان رواياتى نقل كرده است ، ضمنا ضرب كردن پنج در شش را نمىداند ضرب المثل عربى است ، ر . ك ، ابن اثير - اسد الغابه ص 161 ج 1 ، يعنى آدم بىدست و پايى است . ( م )

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست