responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 160


چنان شمشير بر سرش زدم كه كشته بر زمين افتاد با شمشيرى كه كندى از كار افتادگى نداشت .
خداوند آنجا براى ما خير بهره فرمود و كار نيك در پيشگاه خداوند فزونى مىگيرد .
سرهاى آنان را با شمشيرهاى تيز چنان فروكوبيديم و شكافتيم كه گويى همچون پوست تخم شتر مرغ بود » . گويند ، چون بزرگان پارسيان در قادسيه كشته شدند آنان چنان گريختند كه خود را به مداين رساندند ، مسلمانان هم پيشروى كردند و كنار رود دجله مقابل مداين اردو زدند و بيست و هشت ماه همانجا مقيم بودند آنچنان كه دو بار خرماى تازه خوردند و دو عيد قربان همانجا قربانى كردند و چون براى مردم عراق اين مدت طولانى شد عموم دهقانان آن حدود با سعد بن ابى وقاص صلح كردند .
يزدگرد كه چنين ديد مرزبانان بزرگ خويش را جمع كرد و خزانه ها و گنجينه ها را ميان ايشان تقسيم كرد و در اين مورد براى آنان قباله نوشت و گفت اگر پادشاهى از دست ما بيرون شود شما براى تصرف اين گنجينه ها شايسته تريد و اگر پادشاهى به ما برگردد خودتان آنها را به ما پس مىدهيد و با زنان و خويشان نزديك و خدم و حشم خود حركت كرد و به حلوان [ 181 ] آمد و مقيم شد و خرزاد پسر هرمز برادر رستم را كه در قادسيه كشته شده بود به جانشينى خود در مداين گماشت .
و چون اين خبر به سعد بن ابى وقاص رسيد آماده شد و ياران خود را فرمان داد به دجله درآيند و نخست خود نام خدا بر زبان آورد و با اسب وارد دجله شد ، مردم هم اسبهاى خود را به دجله راندند و همگان جز يك تن از دجله به سلامت بيرون آمدند ، آن يك تن بر اسبى سرخ سوار بود كه اسبش از دجله بيرون آمد و شروع به تكان دادن يال خود كرد كه آبهاى آن خشك شود ولى مرد كه نامش سليك بن عبد الله و از قبيله طى بود غرق شد .
سلمان كه حضور داشت گفت اى گروه مسلمانان خداوند آب را هم همچون خشكى در اختيار شما نهاده است ولى سوگند به كسى كه جان من در


181 - حلوان : از شهرهاى كوهستانى و مرزى عراق ، قبلا هم در حواشى درباره اين شهر توضيح داده شد . ( م )

نام کتاب : الأخبار الطوال ( فارسي ) نویسنده : الدِّينَوري، أبو حنيفة    جلد : 1  صفحه : 160
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست