به شيرويه كوته عمر كمخرد ناقص عقل بگو ما پاسخ تمام اعتراضهاى ترا بدون اينكه عذرخواهى كنم مىدهم تا به نادانى خود آگاه تر شوى .
اينكه گفته اى ما به كشتن پدرمان راضى بوده‌ايم ، من از نيت ايشان آگاه نبودم كه مىخواهند باو حمله كنند و او را بكشند و مىدانى كه چون پادشاهى براى من مستقر شد هر كس را كه در خلع يا از ميان بردن حق او دست داشت كشتم و اين كار را درباره دو دايى خود بندويه و بسطام هم با همه خدماتى كه براى برپايى پادشاهى من انجام داده بودند انجام دادم .
اما مواظبت من بر شما فرزندانم براى اين بود كه شما را به آموختن ادب و فرهنگ وادارم و از آنچه براى شما سود و بهره اى ندارد بازدارم در عين حال از لحاظ خوراك و لباس و هزينه و اسب و مركب و تجمل و زينت هيچگونه كوتاهى نكردم اما درباره شخص تو با آنكه منجمان و ستاره شناسان خبر دادند كه پادشاهى ما بدست تو از ميان خواهد رفت فرمان كشتن ترا صادر نكرديم ، قرميسياء پادشاه هند هم براى ما نامه نوشت و خبر داد كه در پايان سى و هشتمين سال پادشاهى ما سلطنت به تو خواهد رسيد و با آنكه مىدانستم كه اين كار با هلاك و نابودى من صورت مىگيرد با وجود اين آن نامه را از تو پوشيده داشتيم اين نامه همراه با زايچه تو نزد همسر ما شيرين است اگر خواستى بگير و بخوان تا اندوه و حسرت تو بيشتر شود .
اما آنچه درباره ناسپاسى از قيصر و نپذيرفتن تقاضاى پسر و خاندانش براى پس دادن چوب صليب گفته اى ، اى بىخرد من سى ميليون درهم ميان مردان رومى كه همراه من آمده بودند بخش كردم و يك ميليون درهم هدايايى بود كه براى قيصر فرستادم و يك ميليون درهم به پسرش تيادوس به هنگام بازگشت به روم پرداختم ، آيا من كه پنجاه ميليون درهم اين چنين [ 150 ] پرداخته‌ام براى پس دادن چوبى كه ارزشى ندارد بخل مىورزم ؟ من آن صليب را نگهداشتم تا گروگان فرمانبردارى و اطاعت ايشان باشد و به سبب احترامى كه در نظر ايشان دارد هر چه از ايشان مىخواهم انجام دهند ، ولى در مورد خشم و خونخواهى من از

150 - محاسبه پنجاه ميليون كه در متن آمده و مصحح كتاب هم توجه نكرده‌اند صحيح نيست ، زيرا سى و دو ميليون است . مگر آنكه براى قيصر ده ميليون درهم هديه و براى تيادوس هم ده ميليون درهم داده باشد . ( م )