1- فاعل چيزى است كه فعل از آن صادر مىشود. پس هر چيزى كه اثر كند يا
كار كند، فاعل است. فاعل در مقابل منفعل يا قابل، يعنى چيزى كه فعل بر آن واقع
مىشود، قرار دارد.
در علم اخلاق، فاعل موجود آزادى است كه از اين جهت كه تابع قانون
اخلاقى است، مسئول افعال خود است. عقل فاعل (intellectagent( در اصطلاح ارسطوئى قرون وسطائى، قوهايست كه
دادههاى حسى جزئى و شخصى را به كليات مجرد تبديل مىكند.
2- عقل فعال (intellectactif( اصطلاحى است كه شارحان ارسطو وضع كردهاند و
فيلسوفان اسلامى آن را به عقل دهم اطلاق كردهاند. عقل دهم يا عقل فعال آخرين عقول
آسمانى مفارق است. اين عقل را از اين جهت فعال گفتهاند كه صور معقولات را به عقل
انسانى مىدهد و در آن اثر مىكند تا آن را به مرحله عقل مستفاد برساند. (رجوع
كنيد به عقل) 3- فاعل يا فعال موجودى است كه قدرت عمل
داشته باشد يا متصف به نشاط و فعاليت باشد. اين اصطلاح به اشياء و اشخاص [مشتركا]
اطلاق مىشود.
مىگويند دواى فعال، يعنى مؤثر و شفادهنده يا مرد فعال يعنى پر نشاط.
در شناخت طبايع و خلق و خوى افراد، فعال به شخصى اطلاق مىشود كه متصف
به استعداد قوى براى انجام كار باشد يا مايل به عمل باشد. اين اخلاق در مقابل
اخلاق كسى قرار دارد كه متصف به انفعال يا مايل به تفكر و نظر است.
4- فاعل چيزى است كه در چيز ديگرى اثر كند و بخشنده وجود باشد و وجود
براى آن نباشد. اين فاعل را علّت فاعلى گويند، ابن سينا گويد: «فاعل يا علت صورت
است يا علت صورت و ماده، سپس توسط عليت صورت و ماده، علت شىء مركب از صورت و ماده
قرار مىگيرد.
فاعليت
فارسى/ كنندگى
فرانسه/Activite
انگليسى/Activity
لاتين/Activitas
فاعليت (يا فعاليت) عبارت است از نشاط يا تمرين و اقدام به كار يا
كاربرد نيرو. مىگويند فعاليت فكر، يعنى نشاط آن. اين لفظ را در اوايل اين قرن به
نوعى روانشناسى اطلاق مىكردند. گفتهاند فعاليت يا زندگى فعال. اين مبحث شامل بحث
در پديدارهاى روانى متعلق به تمايلات، غريزهها، عادات، و ارادههاست.
سپس آن را در موارد زير به كار بردند: 1- هر عمل عقلى يا زيستى موكول
به كار برد نيروى موجود زنده. 2- هر عمل عقلى يا حركتى كه وجه تمايز آن بيشتر حالت
خود