responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 431

صوفى كسى است كه پيرو طريقت تصوف باشد و به صفات اصحاب تصوف متصف گردد مشهورترين نظريه در مورد وجه تسميه آنها به اين لفظ اين است كه درويشان را از اين جهت صوفى ناميده‌اند كه لباس صوف (پشمينه) مى‌پوشيدند تا بدنشان مرفه نباشد. و نيز گفته‌اند كه اين لفظ را از صفا گرفته‌اند زيرا صوفى كسى است كه دل خود را از هواهاى نفسانى پاك (صافى) مى‌كند و در ذكر خدا غرق مى‌شود.

صوفى را چند نوع تعريف كرده‌اند. از آن جمله: «صوفى كسى است كه از كدورت پاك و غرق تفكر باشد و از خلق ببرد و رو به خالق كند و در نظرش ارزش زر و خاشاك و ابريشم و كرك يكسان باشد.» و نيز گفته‌اند: «صوفى كسى است كه لباس پشمينه بپوشد تا صفا يابد و به هوس‌ها ستم روا دارد و به دنيا پشت كند و تابع رسول خدا باشد.» در اصطلاح فيلسوفان صوفى كسى است كه مى‌پندارد مى‌تواند از داده‌هاى حسى و تجربى و نشانه‌هاى حسى درگذرد و به حقايق پنهانى دست يابد، و يا صوفى كسى است كه مى‌پندارد مى‌تواند حقايق الهى را توسط شهود متعالى، يا از طريق الهام كه طريق اولياست و يا از طريق وحى كه طريق انبياست دريابد. اگر صوفى معتقد باشد كه خداوند متعال و برتر است، مى‌كوشد در درون خود را صفا دهد و دل خود را پاك كند و درجه درجه بالا مى‌رود تا به خدا مى‌رسد و اگر معتقد باشد كه خداوند در اعماق جان اوست و از او دور نيست، در شناخت ذات خود تعمق مى‌كند تا حجاب‌هاى آن را برطرف كند و ذات الهى را در درون خود درك كند.

در نظر دانشمندان تحصلى، حقايق صوفيانه مترادف حقايق غيبى است كه در وراى عالم پديدارهاست. اقوام اوليه از اين حقايق، تفسيرات خفيه كرده‌اند. (رجوع كنيد به تصوف)

صيد بانيس‌

فارسى/ گام اول‌

فرانسه/Chasse de pan

لاتين/Venatio panis

گام اول، در اصطلاح بيكن، اولين مرحله از مراحل روش تجربى است كه مبتنى بر شناخت طبيعت و مشاهده وقايع آن و گردآورى آن وقايع است و پيش از مرحله تفسير طبيعت و جدول‌هاى استقراء قرار دارد.

صيرورت‌

فارسى/ شدن‌

فرانسه/Devenir

انگليسى/Becoming

لاتين/Devenire ,Infieri

صيرورت يا شدن عبارت است از رفتن شى‌ء از حالتى به حالت ديگر يا از زمانى به زمان ديگر.

شدن مترادف حركت و تغير است، از اين جهت كه وجود حركت و تغيير انتقال از حالتى به حالت ديگر است، مانند انتقال از وجود بالقوه بوجود بالفعل.

شى‌ء متصف به صيرورت نقيض شى‌ء متصف به ثبوت و سكون است، يعنى حالتى است بين عدم و وجود كامل.

در نظر هراكليتوس صيرورت عبارت است از نزاع بين اضداد براى اينكه بعضى جاى بعضى را اشغال كند، در نظر هگل، صيرورت از رازهاى درون هستى يعنى راز تطور است.

اين رازى است كه تناقض بين وجود و عدم را منتفى مى‌سازد.

اگر صيرورت را تار زمان فرض كنيم ديمومت پود آن است. هيچ يك از صيرورت و ديمومت را نمى‌توان بدون ديگرى تصور كرد. زيرا صيرورت اگر خالى از ديمومت باشد، بين حالات پى در پى آن ارتباط برقرار نمى‌شود، و اگر ديمومت خالى از صيرورت باشد، زمان متّصلى را به وجود نمى‌آورد.

فرق صيرورت (شدن) و مصير (عاقبت) و كون (هست شدن) اين است كه صيرورت، حركت و انتقال و تغير است، مصير پايان كار و عاقبت آن است، اما كون لفظى است كه به چند معنى دلالت مى‌كند كه از آن جمله است حدوث يك صورت نوعيه و زوال صورت نوعيه ديگر، حدوث ناگهانى شى‌ء مثل حدوث نور بعد از تاريكى، حدوث تدريجى شى‌ء يعنى حركت، وجود بعد از عدم و وجود مطلق عام.

متكلمان معتقداند كه كون، وجود، ثبوت، و تحقق الفاظ مترادف‌اند، معتزله معتقداند كه كون و وجود مترادف‌اند، ثبوت و تحقق نيز مترادف يكديگرند. اما در نظر آنان ثبوت اعم‌

نام کتاب : فرهنگ فلسفى نویسنده : جميل صليبا- منوچهر صانعى دره بيدى    جلد : 1  صفحه : 431
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست