نام کتاب : معيار العقول نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 42
قطر تير را دانند) [1] چون محور ا ب و بر جانب ب از وى چرخى سازند كه قطر وى بيست بار چند
قطر محور ا ب بود و آن دو گز و نيم بود [2] و گرداگرد آن دندانهها سازند چون چرخ ك و دو ركن ثابت بدست آورند [3] چون دو ركن ج د، ه ر- و دو سر محور ا
ب را [4] در دو سوراخ نهند از اين دو ركن
چنانكه موازى افق باشد و بآسانى بگردد پس محور ديگر سازند چنانكه پنجاه من بار بر
تواند گرفتن [5] چون محور ح ط و بر جانب ط از وى چرخى
سازند چون چهار پايه خراس [6] چنانكه قطر وى چهار يك گزى [7] باشد چون چرخ ى و بر جانب ح از وى چرخى سازند قائم چنانكه قطر وى ده
بار چند قطر محور چرخ ى
[6] خراس بفتح خاء نقطه دار: آسياى بزرگ كه با گاو و شتر و مانند
آن بگردد در اصل مركّب است از دو كلمه [خر+ آس] يعنى [بزرگ+ آس] امّا از كثرت
استعمال حكم كلمه بسيط را گرفته و بدون مدّ الف هموزن (هراس) معمول شده است.
بخراسى كشيد هر يكشان
كه سزاوارتر ز خر بخراس
ناصر خسرو
يك خروش خروس صبح كرم
زين خراس خراب نشنيدم
خاقانى
[7] ذرعى: خ. تصرّف كاتب كه با مقياس فهم خود (گز) را به (ذرع)
تبديل كرده است!
نام کتاب : معيار العقول نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 42