نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 556
معانى در محسوسات غير از صور محسوس رسيده، مىباشد، چنانچه خيال مخزن
آنچه به حس مشترك از صور محسوس رسيده، مىباشد. جايگاه نيروى حافظه، بطن مؤخر از
مغز است. در اينجا نيز محل مناقشه فلسفى است كه نيروى حافظه و مذكّره كه بر
گرداننده آنچه از انباشتههاى وهم، از منظر حفظ پنهان شده، آيا نيروى واحدى در بدن
است يا دو نيرو مىباشد، ليكن بر طبيب دانستن اين نيز لازم نمىباشد، زيرا آسيبى
كه به هر يك وارد مىشود از يك سنخ مىباشد و آن آسيبِ عارض بر بطن مؤخر مغز است
كه يا از جنس سوء مزاج و يا از جنس بيمارى تركيب مىباشد.
نيروى باقى مانده از نيروهاى ادراكى، همانا نيروى انسانى ناطقه است
كه مانند نيروى واهمه [1]
مورد توجه طبيبان نيست، لذا از شرح اين نيرو به همان دليل صرف نظر نموديم، زيرا
اين نيرو در نظر طبيبان نسبت به نيروى واهمه از اهميت كمترى برخوردار است، بلكه
بطور كلى نظر طبيبان بر نيروهاى سه گانه نه غير آن خلاصه مىشود.
فصل ششم: نيروهاى نفسانى حركتى
نيروى حركتى نيرويى است كه وترها را در هم كشد (انقباض) و آنها را
سست گرداند (انبساط) [2]
و بدان وسيله اعضا و مفاصل [3] به حركت در آيد، بدين گونه كه نيرو باعث انبساط و انقباض وترها
گردد. [4] مجراى اين نيرو (از مغز) در عصب متصل
به ماهيچهها مىباشد. [5]
[1] با اين كه نيروى واهمه حالتى در بدن محسوب مىباشد.
[2] هر انبساط و انقباض در اعضا نتيجه اين نيرو نمىباشد زيرا
حركت انبساط و انقباض نبض نزد طبيبان به سبب نيروى حيوانى مىباشد، و گاه انبساط و
انقباض (عَرَضى در بيمارى) در اثر نفوذ ماده بلغمى غليظ در ليف ماهيچه به وجود
مىآيد چنانچه در بيمارى تمدد، منع از قبض مىشود و در تشنج، منع از بسط.
[3] اعضا كنار مفاصل بيان شد زيرا گاه ارتباط و حركت بدون مفصل
مىباشد مانند ماهيچههاى پلك.
[4] انبساط نتيجه سستى وتر و انقباض نتيجه در هم كشيدن آنها
مىباشد.
[5] اين نيرو از طريق مجرا و منفذ (عصب) از مغز به سوى اعضا جارى
مىگردد اگر اين نيرو در خود ماهيچه وجود داشت نبايد با به وجود آمدن سده در مجراى
عصب كه واسطه بين مغز و نخاع و بين ماهيچه است اين نيرو تباه گردد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 556