responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 550

(نظريه طبيبان)

نزد طبيبان مادامى كه روح در مغز به مزاج ديگرى تبديل نگردد آمادگى پذيرش نفس را كه مبدأ حس و حركت است نخواهد داشت و كبد نيز چنين مى‌باشد، گرچه آميختن نخستين (در قلب)، پذيرش نيروى اوليه حياتى را افاده مى‌كند، و هر عضوى در بدن چنين است. گويا نزد طبيبان براى هر نوع از كنش‌ها [1] نفس جداگانه‌اى وجود دارد، [2] و نفس واحدى كه همه نيروها از آن افاضه گردد يا شامل همه نيروها باشد وجود ندارد، اگرچه آميزش نخست (در قلب) موجب پذيرش نيروى اوليه حيوانى گرديد از آن حيث كه روح و نيرويى را كه كمال آن محسوب مى‌شود، ايجاد نمود، ليكن نزد طبيبان اين نيرو (بعد از پذيرش روح) به تنهايى كفايت نمى‌كند تا روح به سبب آن (يعنى نيروى حياتى) نيروهاى ديگر را مادامى كه در آن (روح) مزاج خاص به وجود نيامده، بپذيرد. [3]

طبيبان گفته‌اند: اين نيرو علاوه بر اين كه حيات را مستعد مى‌نمايد، مبدأ حركت گوهر روح لطيف به همه اعضاى بدن و مبدأ قبض و بسط آن براى جذب نسيم و پاكسازى‌

(از بخار دودى) مى‌باشد، بنابر آنچه گفته شده، گويا اين نيرو نسبت به حيات، روى كردى انفعالى‌ [4] و نسبت به كنش‌هاى نفس (ناطقه) [5] و نبض روى كردى فعلى دارد [6]


[1] اعم از حيوانى، طبيعى و نفسانى.

[2] ابن سينا اين نظر را از جانب طبيبان با ترديد و با تعبير «كأنّ» بيان مى‌كند. زيرا احتمال وجود نفس‌هاى متعدد مورد مناقشه جدى مى‌باشد.

[3] جرجانى اين عبارت را چنين بيان مى‌كند: نزديك طبيبان تا روح اندر دماغ، به مزاجى ديگر شايسته قبول قوت نفسانى كه مبداى قوت حس و حركت است نگردد اگرچه آن مزاج نخستين قوت نخستين را كه قوت حيوانيت است قبول كرده است و همچنين اندر جگر و ديگر اندام‌ها، هر جنسى را از افعال نزديك طبيبان نفسى ديگر است و يك نفس نيست كه همه قوت‌ها از وى پديد همى آيد، لكن مجموع همه را نفس گويند و اگرچه روح به مزاج نخستين قوت نخستين قبول كرده است و يافته تنها به اين قوت، قوت‌هاى ديگر را قبول نتواند كرد تا اندر هر عضوى وى را مزاجى خاصه پديد نيايد. (ذخيره، ص 62)

[4] زيرا نيروى حياتى به اعضاى بدن نيروى حيات را افاده مى‌نمايد و قابل شى‌ء، منفعل از آن است و نيز بدان خشم و شادى تحقق مى‌يابد و اين انفعال مى‌باشد.

اگر كسى ايراد بگيرد كه شى‌ء واحد چگونه مبدأ دو چيز قرار مى‌گيرد در پاسخ مى‌گوييم: مقصود از نيروى انفعالى نه اين كه به ذات خود پذيرش چيزى مى‌نمايد بلكه مهيا مى‌كند شى‌ء (روح و عضو) را براى پذيرش و صدور دو چيز از شى‌ء واحد، به اين ترتيب امتناعى ندارد، بنا بر اين نيروى حيوانى روح و اعضا را مستعد پذيرش مى‌نمايد و سپس كنش‌هاى نفس و نبض را به سبب حركت انبساطى و انقباضى به عهده مى‌گيرد.

[5] آملى مى‌گويد: برخى نفس را به فتح فاء مى‌خوانند يعنى تنفس كه نادرست مى‌باشد زيرا تنفس، حركتى ارادى است و از نيروى نفسانى ناشى مى‌گردد نه نيروى حياتى، و در مقابل حكيم جيلانى مى‌گويد: مى‌توان معناى تنفس از آن اراده كرد و آن را به فتح فاء خواند و با توجه به معنايى كه شيخ الرئيس ارائه نموده ارادى بودن تنفس خللى در آن وارد نمى‌كند. (جامع الشرحين، ص 358)

[6] مقصود از كنش‌هاى نفس و نبض، انبساط و انقباض قلب و شريان‌ها براى جذب هوا و دفع دود مى‌باشد.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 550
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست