نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 494
شاخه دوم به سوى ماهيچههاى شانه و نزديك آن فرود مىآيد و بيشتر آن
در بين ماهيچه پهن روى شانه پراكنده مىگردد اين شاخه كه از مقدار متناسبى
برخوردار است به صورت آويزان عبور مىكند تا خود را به مقصد برساند؛
شاخه سوم [1]
كه بزرگترين آن سه مىباشد از طريق ورود رگ سباتى به سوى بالا به طرف اعضاى
احشايى بدن سرازير مىگردد و (هنگام پايين رفتن) با رگ سباتى توسط رباط بسته
مىگردد، آن گاه كه برابر حنجره قرار مىگيرد رشتههايى از آن منشعب مىگردد كه به
ماهيچههاى رو به بالاى حنجره كه حنجره و غضروفهاى آن را بلند مىكنند، عصب رسانى
مىنمايند اين عصب وقتى از حنجره عبور نمود رشتههايى از آن رو به بالا مىآيد و
به ماهيچههاى واروكننده پايين رو، عصب رسانى مىنمايند. اين ماهيچهها در باز
كردن و بستن غضروف طرجهالى نقش بسزايى دارند، زيرا بناچار بايد (طرجهالى) به سوى
پايين آيد، لذا (به دليل باز گشتن آن به بالا) به اين عصب راجعه [2] مىگويند.
(سبب رويش نيافتن عصب راجعه از نخاع)
اين شاخه از مغز رويش مىيابد و به سوى پايين فرود مىآيد، زيرا اگر
قرار بود از اعصاب نخاعى رويش يابد و به سوى بالا رود از مبدأ خود، كج و غير
مستقيم به سوى
بالا مىرفت، لذا اين آمادگى و توان را نداشت كه غضروف طرجهالى را
محكم به طرف پايين بكشد.
(سبب رويش از زوج ششم)
اين شاخه از زوج ششم مغزى رويش يافته است، زيرا آنچه در مغز از اعصاب
نرم و مايل به نرم وجود دارد آنچه پيش از زوج ششم قرار گرفته [3] عصب رسانى به ماهيچههاى سر و صورت و
اعضاى مرتبط با آنها را بر عهده دارد و زوج هفتم نيز قابليت رويش شاخه