و نيز مىگوييم: اندام عصب گونه بدن
[2] كه حاوى چيزهاى بيگانه با بافت خويش مىباشند
[3] پارهاى از آنها يك لايه [4] و پارهاى ديگر دو لايه [5] مىباشند.
اينك به (حكمت) و فوايد دو لايه آفريده شدن پارهاى از اين اعضا
اشاره مىشود:
1. رعايت دقت و احتياط در استحكام بخشى به عضو تا به سبب حركت شديد
محتواى آن، دچار شكاف نگردد، مانند: شريانها؛
2. رعايت احتياط در نگه دارى از محتواى درون عضو تا (ماده لطيف)
تحليل نرود يا (ماده غليظ) بيرون ريخته نگردد، اما احتمال تحليل پذيرى به دليل
نازكى آن در صورتى كه يك لايه باشد، و احتمال بيرون ريخته شدن به دليل پاره شدن (و
ناتوانى در مقابل حجم محتوا) و اين ماده نگه دارى شده در عضو مثل روح (هوا) و خون
انباشته در شريانها كه نهايت احتياط در صيانت از آن و جلوگيرى از اتلاف آن ضرورى
مىباشد، زيرا روح با تحليل و خون با پارگى و خروج، تباه مىگردند و در آن خطر
بزرگى براى بدن مىباشد؛
3. هرگاه عضوى در انجام دو فعل دفع و جذب (يعنى دو فعل متضاد) ناچار
به حركتى توانمند باشد براى تحقق هر يك از آن دو فعل، نياز به ابزارى جداگانه
دارد، درست مانند: معده و رودهها [6]؛
[1] اين تقسيم درباره اعضاى دو لايه و فوايد آن مىباشد و شامل
اعضاى مركب دو لايه، مانند: معده نيز مىباشد.
[2] به اين اعضا، عصب گفته نمىشود، بلكه در اصطلاح «عصبانى»
اطلاق مىگردد به لحاظ شباهتى كه به اعصاب دارند، و اين تقسيم شامل عصب نمىباشد،
زيرا عصبها (به استثناى دو عصب) تو خالى نمىباشند و لذا حاوى چيزى نمىتواند
باشد و روح نفسانى در حقيقت در آن نفوذ مىنمايد، همانند نفوذ شعاع خورشيد در آب.
[3] مانند: وريدها كه حاوى جسم بيگانهاى چون خون مىباشند، و
اعضاى عصب گونهاى كه حاوى جسم شبيه به بافت خود هستند، مانند پردهها، مشمول اين
تقسيم نمىباشند.
[4] مانند وريدها به جز وريد شريانى كه به خاطر صيانت از غذاى قلب
دو لايه مىباشد.
[5] مانند شريانها كه دو لايه مىباشد به جز شريان وريدى كه به
خاطر آسيب نرساندن به ريه يك لايه مىباشد.
[6] زيرا در صورت اشتراك در يك ابزار با اثرگذارى بر فعل يكديگر
باعث خنثى شدن آن مىگردند؛ لذا از دو لايه آفريده شد تا مثلًا معده، فعل جذب آن
توسط رشتههاى دراز در بافت لايه درونى، و فعل دفع توسط رشتههاى عريض در بافت
لايه بيرونى، انجام پذيرد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 380