نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 368
تقسيم ديگرى براى اعضاى بدن
هر عضوى در بدن، در سرشت خود [1] داراى نيرويى غريزى مىباشد كه بدان وسيله كار تغذيه (شايسته) [2] آن عضو سامان مىيابد، و كار تغذيه
متشكل است از: جذب غذا، نگهدارى آن، شبيه سازى آن به عضو، پيوند و چسباندن آن به
عضو، و تخليه بخش زايد آن.
پس از اين كه براى هر عضوى اين نيروى غريزى وجود دارد، اعضاى بدن
متفاوت مىباشند، برخى از اعضا براى خود علاوه بر اين نيرو، نيروى ديگرى نيز دارند
كه از آنها به اعضاى ديگر بدن فرستاده مىگردد و برخى از اعضا، فاقد آن مىباشند،
و از طرف ديگر برخى از اعضا براى خود علاوه بر اين نيرو، نيروى ديگرى نيز از اعضاى
ديگر به آنها مىرسد، و برخى از اعضا، فاقد آن مىباشند،
پس هرگاه بين اين اعتبارات تلفيق كنيد، اعضاى بدن به چهار گونه تقسيم
مىگردند:
درباره وجود عضو قابلِ معطى كسى ترديد ندارد، زيرا به اتفاق طبيبان
دو عضو مغز و كبد هر دو ويژگى را دارند؛ يعنى اين دو عضو علاوه بر قبول نيروى
حياتى و حرارت غريزى و روح [4] از سوى قلب، خود نيز سرمنشأ (معطى) نيرويى مىباشند كه به ديگر
اعضاى بدن فرستاده مىشود. مغز نزد گروهى از دانشمندان بطور مطلق، منشأ حواس
مىباشد. و نزد گروه ديگر از ايشان مطلق نمىباشد (بلكه پس از پذيرش از قلب
مىباشد)
[1] سرشتى بودن اين نيرو (تغذيه) با قول به دريافت آن از سرمنشأ
خود يعنى كبد منافات ندارد زيرا مقصود اين است كه هر عضو بناچار بايد نيروى تغذيه
و رشد را دارا باشد و آن را از بدو وجود در نهاد خود سرشته نموده باشد، هر چند در
واقع از كبد دريافت نموده است.
[2] قيد شايسته، مناسب است، زيرا ممكن است تغذيه تحقق يابد هر چند
مثلًا امساك نباشد مانند زلق امعا يا تشبيه نباشد مثل بيمارى پوستى برص.
[3] قابل يعنى پذيراى نيرو و معطى يعنى فرستنده نيرو.
[4] حرارت غريزى و روح، قوه نمىباشند، بلكه تابع نيروى حياتى قلب
مىباشند.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 368