نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 335
تلخ و (به سبب آميزش با بلغمِ شور) شور يا (به سبب آميزش با سوداء يا
بلغمِ ترش) به ترشى مىگرايد.
بلغم:
بلغم، آن نيز به دو گونه، طبيعى و ناطبيعى تقسيم مىگردد:
الف. بلغم طبيعى آن است كه شايستگى تبديل به خون را در وقت مقتضى
دارد؛
زيرا بلغم خون ناتمام پخته است و آن نوعى بلغم شيرين مىباشد. [1] بلغم طبيعى بسيار سرد نبوده، بلكه
نسبت به بدن انسان، اندك سرد است و نسبت به دو خلط خون و صفراء سرد مىباشد.
(با اين كه بلغم طبيعى اندكى شيرين است ولى) گاه بلغم شيرين، طبيعى
نيست، و آن بلغم بىمزه است- به زودى آن را يادآور مىشويم- آن زمان كه با خون
طبيعى آميخته گردد، (و بدان شيرين گردد) و آن شيرينى بسيار در نزلهها (از سر) و
مخاط (از سينه) محسوس مىباشد.
به باور جالينوس، طبيعت، عضو خاصى را براى نگهدارى بلغم شيرين طبيعى،
مهيا نكرده است، چنان كه براى دو خلط صفراء و سوداء چنين كرده است، زيرا اين نوع
از بلغم شباهت نزديكى به خون دارد و همه اعضاى بدن بدان نيازمند مىباشند؛ لذا
بايد (همراه با خون) در مجارى خون (رگها) جريان داشته باشد.
مىگوييم: اين نياز اعضاى بدن به بلغم دو گونه است.
1. نياز ضرورى؛ 2. نياز انتفاعى.
اما نياز ضرورى، (كه همراهى بلغم با خون را اقتضا مىكند) دو چيز
است:
اول: نزديكى دائم مقاديرى از بلغم با اعضاى بدن، تا در صورت فقدان
غذاى مورد نياز، بلغم براى تغذيه اعضا به خون نيكى تبديل گردد، اين (نارسايى در
خون رسانى به اعضا) به دليل احتباس (گرفتگى عروق) و قطع خون رسانى از ناحيه گوارش،
از معده و كبد، و همچنين بروز عوامل ديگر، به وجود مىآيد، در اين صورت قواى اعضا
به كمك حرارت
[1] بلغم بىمزه به خون تبديل نمىگردد، و هر بلغم شيرينى نيز
طبيعى شمرده نمىشود لذا تعبير به نوعى بلغم شيرين شد. داود انطاكى در تذكره، ص 10
مىگويد: بلغم طبيعى در حال جدا شدن شيرين است و مدت زمانى پس از آن بىمزه
مىگردد.
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا جلد : 1 صفحه : 335