responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 331

فصل اوّل ماهيت خلط و اقسام آن‌

خلط؛

جسمِ مايعِ‌تر (شكل پذير) [1] است، كه غذا در وهله نخست‌ [2]) با هضم كبدى) بدان تبديل مى‌گردد [3]. و آن دو گونه مى‌باشد: بخشى خلطِ پسنديده، و آن خلطى است كه شايستگى‌ [4] دارد تا به تنهايى يا با ديگر اخلاط، جزيى از بافت عضو غذا پذير بدن، قرار گيرد، و به تنهايى يا با خلط ديگر، بدان عضو شباهت يافته، و جملگى جايگزين آنچه از بدن تحليل رفته، گردند؛ بخش ديگر خلط زايد و ناپسند كه آن شايستگى را ندارد مگر


[1] در تعريف خلط مى‌گويند: جسمِ رطب (تر) سيال؛ قيد رطب به ترى عنصرى؛ يعنى شكل پذيرى اشاره دارد، و قيد سيال (مايع و روان) به ترى (خيس) حسى اشاره دارد. اين تفسير از «رطب» و «سيّال» بنابر برخى نظرات مانند قطب الدين شيرازى مى‌باشد بنا بر اين تفسير اشكال به دو خلط صفراء و سوداء كه در تعريف آن دو گفته مى‌شود دو خلط يابس وارد نمى‌باشد، زيرا اين دو خلط بالفعل رطب (شكل پذير) و سيال (مايع) مى‌باشند و بالقوه و در كيفيت يابس مى‌باشند يعنى افاده خشكى در بدن مى‌نمايند. اشكال ديگر بنا بر اين تفسير به بلغم زجاجى و جصى مى‌باشد اين دو، شكل پذير و سيال نمى‌باشند در پاسخ مى‌گوييم، مشابهت بلغم زجاجى و جصّى به شيشه مذاب و گچ مطلق نيست بلكه به لحاظ كيفيت شباهت به اين دو ماده دارند (به بيان مؤلف مفرح القلوب در رنگ شباهت دارند نه در قوام) و در عين حال رطب و سيال مى‌باشند و اگر به فرض به نهايت زجاجيت و جصّيت برسند از تعريف خلط خارج مى‌گردند و به مجاز به اين دو اطلاق خلط مى‌شود.

[2] قيد «وهله نخست» در تعريف، براى خارج كردن رطوبت‌هاى ثانوى مانند: نطفه و ... است؛ زيرا آنها پس از تكوّن خلط در مراحل بعدى به وجود مى‌آيند.

[3] ابن سينا در تعريف خلط مى‌گويد: يستحيل اليه الغذاء؛ يعنى غذا بدان تبديل مى‌گردد. برخى از شارحان مى‌گويند واژه استحاله با حرف الى به معناى تغيير صورت نوعى و ماهوى شى‌ء مى‌باشد بنا بر اين واژة استحاله كه در تعريف خلط آمده چون با حرف الى استعمال شده به معناى تغيير صورت نوعى و ماهوى مى‌باشد لذا كيلوس از تعريف خلط خارج است زيرا استحاله كيلوس كه در معده انجام مى‌پذيرد صورت نوعى و ماهوى غذا تغيير نيافته و صرفاً تغيير كيفى در آن رخ داده است و براى بيان چنين تغييرى از واژه استحاله بدون حرف الى استفاده مى‌كنند مثلًا مى‌گويند استحال الماء الحار بارداً؛ آب گرم، سرد گرديد. (گزيده از مفرح القلوب، ص 21)

[4] خلط پسنديده بايد شايستگى عضو بدن شدن را، داشته باشد هر چند در منافع و مصارف ديگرى از آن استفاده گردد.

نام کتاب : ترجمه قانون در طب نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 331
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست