responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 310

ج ا و كان باطلا- و كان كليا فى بطلانه- كان أنتج باطلا من مناسب. و أما إن كان جزئيا فى كذبه، فإنه يمكن أن ينتج من أوسط غير مناسب. و أما إن لم يكن شى‌ء من ب ج فنقلت المقدمتان إلى الإيجاب الكلى، أنتج كذبا لا عن مناسب: فإنه حيث تكون الصغرى سالبة لا يكون الأوسط مناسبا مع ذلك. مثال الأول الحيوان بدل ب و العلم بدل ج و الموسيقى بدل ا.

و المثال الثانى الموسيقى بدل ب و العلم بدل ج و المناظر بدل ا. و الثالث الموسيقى بدل ب و المناظر بدل ج و الحيوان بدل ا. ففى القسم الأول لا بد من أن تكون الصغرى كاذبة. و فى القسم الثانى الكبرى كاذبة فى الجزء؛ و فى الثالث تكون المقدمتان جميعا كاذبتين حتى ينتج الكذب، فيكون كل موسيقى فهو علم المناظر، و كل علم المناظر فهو حيوان، فكل موسيقى فهو حيوان.

(464) اگر حد اوسط غير مناسب باشد، به نحوى كه از نسبت دادن صادق آن به طرفين، قياس حقّى تأليف نشود، هم ممكن است هر دو مقدمه در قياس غلط باهم كاذب باشند، و هم ممكن است فقط صغرى كاذب باشد، ولى امكان ندارد فقط كبرى كاذب باشد. فرض كنيم هر «ج» «الف» است، و هيچ «ب» «ج» نيست و هيچ «ب» «الف» نيست. اگر گفته شود هر «ب» «ج» است، كه كاذب است؛ و هر «ج» «الف» است، كه صادق است؛ نتيجه‌ى كاذب مى‌دهد كه هر «ب» «ج» است. 389 و اگر قضيه‌ى «هيچ «ج» «الف» نيست» صادق باشد و هيچ «ب» و هيچ «ج»، «الف» نباشد؛ در اين صورت ممكن است «هر ب ج است» صادق باشد، يا ممكن است «هيچ ب ج نيست» صادق باشد. اگر هر «ب» «ج» است حق باشد و گفته شود كه هر «ج» «الف» است و اين باطل باشد- و در بطلان خود كلى باشد- در اين صورت از طريق حد وسط مناسب نتيجه‌ى باطل مى‌دهد. 390 امّا اگر كذب آن جزيى باشد، ممكن است كه از طريق حد اوسط نامناسب نتيجه دهد. 391 و امّا اگر هيچ «ب» «ج» نباشد، و هر دو مقدمه به ايجاب كلى برگردانده شوند، در اين صورت قياس، از طريق حدّ اوسط نامناسب نتيجه‌ى كاذب مى‌دهد: زيرا از آن‌جا كه صغرى سالبه است، حد اوسط با آن مناسب نيست. 392 براى مثال مورد اوّل، حيوان را به جاى «ب» و علم را به جاى «ج» و موسيقى را به جاى «الف» مى‌گذاريم. 393 براى مثال مورد دوّم، موسيقى را به جاى «ب» و علم را به جاى «ج» و مناظر را به جاى «الف» مى‌گذاريم. 394 و براى مثال مورد سوّم، موسيقى را به جاى «ب» و مناظر را به جاى «ج» و حيوان را به جاى «الف» مى‌گذاريم. 395 در قسم اوّل ناچار بايد صغرى كاذبه باشد. و در قسم دوم كبرى به‌طور جزئيه‌ى كاذب است؛ و در قسم سوّم هر دو مقدمه كاذبند و نتيجه نيز كاذب است، و استدلال به اين صورت است كه: هر موسيقى علم مناظر است، و هر علم‌

نام کتاب : برهان شفا نویسنده : ابن سينا    جلد : 1  صفحه : 310
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست