نام کتاب : شرح رسالة الطير نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 105
آن را ان شاء الله.
«فصل»
اين فصول بر طريق ايجاز و اختصار ايراد خواهد افتاد بيرون آمد مرغى
تا صيد كند نفس را خواست كه مطلوب اوست تا به كمال خويش ادراك معقولات حاصل كند.
دامها بگسترانيدند يعنى كه ميان او و قالب علاقه ساختند. صيّاد پنهان شده يعنى كه
مسبب و واهب. و من در ميان گروهى مرغان بودم يعنى كه نفس بود مر ايشان مرغى و من
در ميان ايشان بدين صفت بودم و آنكه گفت ما را بخوانند ما نعمت و آسايش ديديم يعنى
كه مزاجى و استعدادى حاصل بود، گمان جز بخير نبرديم يعنى كه تصوّر كرديم اين
استعداد را اين نفس ببايد با جان و ما شتاب نموديم در آمدن يعنى چون مزاج و
استعداد ما تمام حاصل آمد در حال از واهب صور نفس حادث شد و آن مزاج و استعداد
معطل نشود و آنچه گفت ناگاه در دام افتاديم، يعنى كه علايق ميان بدن و نفس حاصل
گشت و گفت حلقها در گردن ما افتاد و دام در بالها و پايهاى ما افتاد يعنى كه از
علايق مؤكّد گشت. گفت هر چند حركت بيشتر كرديم تا رهائى يابيم سختتر اندر دام
افتاديم و كار بر ما سختتر شد، يعنى هر چند مصاحبت ميان نفس و بدن بيشتر بود
علاقه ميان ايشان مؤكّدتر بود. به حقيقت تسليم كرديم خود را به هلاكت و مشغول شد
هر يك از ما بدان چه نصيب او بود از اندوه يعنى گفتيم كه چنين خواهد بود و قوّت
عامله را به تدبير بدن مشغولى افتاد و چون يك قوت نفس كه آن عامله است و كمال يقين
در آن بود كه او ادراك معقولات كند چون در اين ادراك رو در بسته بود اندوهگين و
رنجور بود و آنجا كه گفت تا آن وقت كه فراموش كرديم صورت كامهاى خويش را
نام کتاب : شرح رسالة الطير نویسنده : ناشناخته جلد : 1 صفحه : 105