فلسفه در جهان اسلام و ضرورت برگزارى همايش قرطبه و اصفهان
به نام خداوند جان و خرد
كزين برتر انديشه برنگذرد
مردم ايران زمين از دير زمان به مباحث فلسفى و عقلى توجّه داشته و
به عقل و خرد ارج مىنهادهاند. كتابهايى كه به زبان فارسى ميانه يعنى زبان پهلوى
يا پهلوانى براى ما باقى مانده و در آنها مسائل و مباحث انسانشناسى و خداشناسى و
جهانشناسى مطرح گشته همچون دينكرت و بندهشن و شكندگمانيگ ويچار نمودار و نمونهاى
از سنّت بكار بردن عقل و سود جستن از خرد است. توجّه به علم و دانش و عنايت به عقل
و خرد كه در نهاد نياكان ما سرشته شده بود گاه گاه به وسيله مورّخان و نويسندگان
اسلامى مورد ستايش قرار گرفته به ويژه آنكه آنان مىكوشيدهاند كه سرمايههاى
معنوى و دستاوردهاى علمى خود را تا آنجا كه توان دارند نگاه دارند و به آيندگان
خود بسپارند. مسعودى مورّخ بزرگ اسلامى در كتاب التنبيه و الإشراف خود مىگويد من
در شهر اصطخر از سرزمين فارس در سال 303 نزد يكى از بيوتات كهن ايرانى كتابى بزرگ
ديدم كه دربردارنده علوم فراوانى از سرمايههاى علمى آنان بود. او در ادامه سخن
خود گويد: ايرانيان سزاوارترين قومى هستند كه بايد از آنان علم آموخت هر چند كه با
گذشت زمان و حوادث روزگار اخبار آنان كهنه گرديده و مناقبشان به باد فراموشى سپرده
شده و رسوم آنان بريده گشته است.
جغرافىدانان اسلامى نيز در آثار خود اشاره به اين موضوع كردهاند: