نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 93
حالكه تقارن قوّه عاقله، قطعى و عدم انفكاك آنها حتمى است، يا بايد
اين تقارن، موجب تعقّل دايم باشد يا هرگز تعقّل را نپذيرد. اينكه گاهى موجب تعقّل
باشد و گاهى نباشد، با مقارن بودن آنها با يكديگر سازگار نيست.
به همين لحاظ است كه تالى شرطيّه اوّل، به هر دو شقّش باطل و مستحيل
است و مقدّم نيز باطل و مستحيل است.
بديهى است كه اگر يكى از دو شقّ تالى را ابطال كنيم، نتيجه مطلوب به
دست نمىآيد. اگر تالى، منفصله حقيقيّه بود، يكى از دو شقّ آن باطل بود و نيازى به
ابطال آن نبود و اگر مانعة الخلو بود، هر دو شقّ آن مىتوانست صحيح باشد و تنها با
هم قابل رفع نبودند و اگر مانعة الجمع بود، تنها با هم قابل جمع نبودند؛ ولى مانعى
نبود كه با هم رفع شوند و صد البته كه در اينجا مانعة الجمع مىباشند و به همين
جهت است كه هر دو توانستهاند با هم رفع شوند.
مرورى بر اشكالهاى امام فخر رازى
1. از كجا كه صورت معقول با صورت حالّ در مادّه عاقل، مماثل يكديگر
باشند؟
عمده اشكال شيخ الرئيس اين بود كه اگر قوّه عاقله حالّ در ماده باشد
و محلّ خود را تعقّل كند، اجتماع مثلين لازم مىآيد؛ چرا كه صورتى پيش از تعقّل
مادّه موجود بوده و صورتى پس از تعقّل، موجود شده است. اين دو صورت، مماثل
يكديگرند و اجتماع آنها در محلّ واحد، جايز نيست.
او مىگويد: هرگز صورت معقول آسمان، مماثل صورت خارجى آسمان نيست.
صورت خارجى آسمان همان است كه محيط بر كره زمين است و صورت معقول
آسمان، بر هيچ چيزى احاطه ندارد.
او توجه نكرده است كه موجود ذهنى و موجود خارجى از نظر ماهيّت، يكى
مىباشند و به همين جهت است كه يكى منشأ آثار است و ديگرى نيست.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 93