نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 78
بههرحال، اگر در اينهمه فعل و انفعالها، نفس را لحاظ كنيم تنها اوست
كه هم خود را و هم ابصار خود را و هم مبصر خود را ادراك مىكند. هم مبصر بالذات و
هم مبصر بالعرض را. هرچند دومى را با واسطه و اولى را بىواسطه و اگر چشم يا مغز
يا اعصاب حسى و رابط را لحاظ كنيم، اينها حقيقتا كورند؛ چرا كه نه خود را مىبينند
و نه ادراكى كه به واسطه آنها تحقّق پيدا مىكند و نه مدركى كه به وصف «بالذات» يا
«بالعرض» اتّصاف پيدا مىكند.
اكنون درباره ديگر قواى حسى هم چيزى جز اين، نمىتوان بر زبان يا بر
قلم آورد «تو خود حديث مفصّل بخوان از اين مجمل».
تبيين سومين استدلال
اين استدلال نيز با نام «زيادة تبصره» آورده شده است. بنابراين، بايد
از استدلالهاى گذشته، روشنتر باشد. صورت آن نيز يك قياس اقترانى شكل دوم است.
شيخ الرئيس مىگويد:
ما كان فعله بالآلة- و لم يكن له فعل خاصّ- لم يكن له فعل فى الآلة.
چيزهايى كه كارهاى خود را به وسيله آلت و ابزار انجام مىدهند و بدون
آن آلت و ابزار نمىتوانند كارى انجام دهند، در آلت و ابزار خود تأثيرى ندارند؛
چرا كه از يك سو آلت و ابزارى غير از آن ندارند كه بتوانند به وسيله آن، در آلت و
ابزار خود تأثير بگذارند و از سوى ديگر، فعل مستقلى هم ندارند كه بتوانند به
تنهايى و بىواسطه، كارى انجام دهند.
با توجه به همين نكته است كه شيخ الرئيس به سراغ قواى حسى رفته،
مىگويد:
و لهذا فانّ القوّى الحسّاسة لا تدرك آلاتها بوجه.
بنابراين، نبايد انتظار داشت كه قواى حسى بتوانند آلت و ابزارهاى خود
را ادراك كنند؛ چرا كه براى ادراك آلات و ابزارهاى خود، آلت و ابزارى ندارند.
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 78