نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 51
نفس پس از موت بدن و تجرّد عاقله، جايگاهى در طبيعيّات ندارد و اين
به لحاظ اشرفيّت آن است و چارهاى جز مطرح كردن آنها در الهيّات- آن هم الهيّات
بالمعنى الاخص- نيست.
تقرير نخستين استدلال
اكنون وقت آن است كه نخستين استدلال شيخ الرئيس را بر تجرّد قوّه
عاقله بيان كنيم؛ چرا كه به نظر وى تنها سرمايهاى كه نفس از اين جهان با خود
مىبرد، فرآوردههاى همين قوّه، يعنى صورتهاى معقول است؛ اما فرآوردههاى حسى،
خيالى و وهمى قائم به بدن و قواى آنند و به همين لحاظ است كه با قطع تعلّق نفس از
بدن، همه اينها از دست مىروند؛ حتّى صورتهاى خيالى هم كه بدون مادهاند و تنها
از خواصّ مادهّ برخوردارند، راه فنا و زوال مىپيمايند.
جان مايه اين استدلال، ملكه اتّصال نفس به عقل فعّال است. اگر نفس به
چنين مقام و مرتبهاى نايل آيد، مىتواند در حدّى كه از اتّصال به آن موجود شريف و
والامقام، برخوردار شده، از صورتهاى معقول برخوردار شود؛ بدون اينكه نيازمند
آلات و ادوات بدنى باشد. در اين مرحله ديگر بود و نبود آلات بدنى براى نفس يكسان
است. از اينرو، شيخ الرئيس مىگويد:
إذا كانت النّفس النّاطقة قد استفادت ملكة الاتّصال بالعقل الفعّال
لم يضرّها فقدان الآلات؛ لأنّها تعقل بذاتها كما علمت.
البته پيداست كه اين اتّصال، اتّصال معقول به معقول است، نه اتّصال
جسم به معقول و نه اتّصال جسم به جسم.
حال اگر فرض كنيم نفس در تعقّل خويش، بىنياز از آلات و ادوات بدنى
نيست، بلكه همانطورىكه- مثلا- با چشم مىبيند، با يكى از آلات و ادوات بدنى هم
تعقّل مىكند، در اين صورت اگر آن آلت و ابزار بدنى دستخوش كلال و ملال شود،
ناگزير
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 51