responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 344

3. شرّ حقيقى و شرّ نسبى‌

شرّ حقيقى همان معناى اصطلاحى شر و به معناى عدم ذات يا عدم كمال ذات است؛ اما شرّ نسبى به موجودى اطلاق مى‌شود كه منشأ عدم ذات يا عدم كمال ذات موجودى ديگر مى‌شود. ميكرب‌ها و ويروس‌هايى كه سبب بيمارى و مرگ انسان مى‌شوند، براى انسان و نسبت به او شر محسوب مى‌شوند. هرچند وجود آنها خير حقيقى است و چه بسا براى موجود ديگرى خير نسبى شمرده شوند.

براى همين است كه نه تنها شرور بلكه خيرات نيز به حقيقى و نسبى تقسيم مى‌شوند. گرگ‌ها براى گوسفندان شرّ نسبى و براى فرزندان خود خير نسبى به شمار مى‌آيند. هرچند از نظر موجوديّت ذات و كمال ذات، خير حقيقى شمرده مى‌شوند.

با توجه به اين‌كه شرّ حقيقى امر عدمى است، بايد بگوييم: شرّ حقيقى در نظام هستى تحقّق ندارد؛ ولى شرور نسبى در نظام هستى محقّق است. براى همين است كه مولوى مى‌گويد:

پس بد مطلق نباشد در جهان‌

بد به نسبت باشد اين‌را هم بدان‌

زهرمار آن مار را باشد حيات‌

ليك آن مر آدمى را شد ممات‌ [1]

مقصود وى از بد مطلق، بد حقيقى- يعنى عدم ذات و عدم كمال ذات- است. هيچ موجودى بد مطلق يا بد حقيقى نيست. زهرمار به لحاظ وجودش خير حقيقى و براى خود مار، خير نسبى است؛ ولى همين زهر، براى انسان‌هايى كه گرفتار مارگزيدگى مى‌شوند، شرّ نسبى و «به نسبت» است.

اكنون كه اين نكات روشن شد، مى‌پردازيم به بيان تقسيم ارسطويى.


[1] . كلّيّات مثنوى، دفتر چهارم، ص 340- 341.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 344
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست