responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 325

نمى‌گيرد. [1] بنابراين، بايد معلوم مى‌كرد كه صدور آنها از واجب الوجود، چگونه است؟ آيا خداوند به آنها آگاهى دارد يا ندارد و آيا فاعليّت او نسبت به آنها قابل قبول است يا نه؟ بنابراين، نمى‌توان گفت: آوردن بحث عنايت در اين‌جا تكرار است؛ بلكه مى‌توان پرسيد كه چرا اين بحث را در نمط ششم آورده است؟ وجه آن‌هم روشن است. در آن‌جا سخن درباره اين بود كه موجودهاى عالى- به ويژه واجب الوجود كه عالى‌ترين آنهاست- فعل خود را براى موجودهاى سافل انجام نمى‌دهند و او هيچ قصدى نسبت به آنها ندارد؛ چراكه قصد اگر توأم با داعى باشد، نقص است و اگر نباشد، گزاف و بيهوده است. بنابراين، بايد توضيح داده مى‌شد كه او فاعل بالعنايه است و نفى فاعليّت بالقصد، مستلزم اثبات فاعليّت بالطّبع يا بالاتّفاق نيست.

راستى اگر خداوند فاعل بالقصد نيست و علم به جزئيّات ندارد و فعل خود را از روى انگيزه‌ها انجام نمى‌دهد، چگونه است كه تمام اجزا و جزئيّات عالم هستى از فيض وجود و كمالات وجودى بهره‌مند مى‌شوند و هيچ بايسته و شايسته‌اى نيست كه در اين نظام معطّل مانده باشد؟

اگر افاضه‌هاى بى‌كران او نبود و تمام اجزا و جزئيّات عالم هستى به بهترين نظام خلق نشده بودند، شاعرى روشن‌بين، حيرت‌مندانه و شگفت‌زده نمى‌گفت:

آنكه هفت اقليم عالم را نهاد

هر كسى را آن‌چه مى‌بايست داد

آيا مى‌توان گفت: خداوند بزرگ، عالم به جزئيّات نيست و نسبت به ايجاد و صنع و ابداع آنها هيچ قصد و اراده‌اى ندارد؟ طرح مسئله فاعل بالعنايه و آوردن تفسير عنايت، گره‌گشاى همه مشكل‌هاست. فاعل بالعنايه كسى است كه تمام هستى با نظام خيره‌كننده خود، در علم فعلى او متمثّل است. بنابراين، علم او به نظام احسن، منشأ


[1] . ر. ك: فصل‌هاى 19 و 20.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 325
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست