نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 309
است- قرار مىگيرد و ماهيّت نوعى آن، كلى منحصر در فرد است و عالم به
همين كلى كه يك مصداق، بيشتر ندارد، علم پيدا كرده و علم او بالاتر از زمان و دهر
است و تابع متغيّرات زمانى و دهرى نيست.
سخنى درباره عنايت و قضاوقدر
قضا و قدر و عنايت را از مرتبههاى علم خداوند دانستهاند.
1. عنايت، اين است كه صورت علمى، علت تام معلوم باشد. در حقيقت،
عنايت همان علم فعلى است، ولى نه هرگونه علمى كه فعلى باشد، بلكه علم فعلى تام كه
خود مستقّلا سبب معلوم باشد و هيچ چيزى غير از خود علم، در تحقّق معلوم نقشى نداشته
باشد. بديهى است كه علم تفصيلى خداوند- كه از نظر مشّاييان زايد بر ذات و از نظر
حكمت متعاليه عين ذات است- علت وجود معلومهاست با همه خصوصيّات آنها و به همين
جهت است كه او به خلق خويش عنايت دارد. [1]
موجودهاى ناقص اگر به فعل خويش عنايت و اهتمام دارند، به اين لحاظ
است كه وسيله رفع نقص آنها و رسيدن به كمال است. ولى عنايت واجب الوجود به فعل
خويش نه به لحاظ كمالجويى و رفع نقصان است، بلكه به اين لحاظ است كه نسبت به فعل
خود، سببيّت، علم و رضا دارد و فعل خود را با همه ويژگىهايى كه دارد، بدون
هيچگونه اهمال و مسامحهاى انجام مىدهد. [2]
2. قضا- از نظر صدر المتألّهين- علم ذاتى خداوند است. او مىگويد:
قضاى ربّانى، همان صورت علم خداوند است كه قديم بالذات و باقى به
بقاى اوست. [3]
از سخن شيخ الرئيس نيز چنين استفاده مىشود كه قضاى ربّانى، همان علم
ذاتى