responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 260

بنابر قول حكماى مشّا- به ويژه شيخ الرئيس و فارابى- واجب الوجود، هم فاعل صورت‌هاى معقول است؛ چراكه ملزوم آنهاست و هم قابل صورت‌هاى معقول است؛ چراكه متّصف به آنهاست و اتّصاف، از باب اتّصاف به لوازم است، نه اتّصاف به وصف‌هايى كه حالّ در موصوفند.

2. پاسخ اشكال دوم، ضمن نقد كلام امام فخر رازى روشن شد.

3. ذات خداوند، محلّ صورت‌هاى معقول نيست؛ چراكه اين صورت‌ها، حالّ در ذات واجب الوجود نيستند؛ بلكه- چنان‌كه گفتيم- از لوازم متأخّر ذاتند.

به همين جهت است كه ذات واجب، نسبت به اين صورت‌ها، نه اتّصاف- به معناى عرفى- دارد و نه انفعال و نه استكمال.

4 و 5. جدا نبودن نخستين صورت معقول از ذات واجب، و هم‌چنين، عدم امكان ايجاد موجودها، بدون وساطت صورت‌هاى معقول، مدّعاى ايشان است و اينها را نبايد به عنوان اشكال مطرح كرد. [1]

وانگهى اگر موجودها، بى‌وساطت صورت‌هاى معقول، امكان ايجاد ندارند، نبايد به حساب قصور فاعل گذارده شود، بلكه بايد به حساب قصور قابل گذارده شود. اگر- مثلا- اجتماع يا ارتفاع نقيضين محال است، موجب محدوديّت قدرت خداوند نمى‌شود؛ بلكه نقيضين، قابليّت براى اجتماع و ارتفاع، ندارند. [2]

نظر نهايى خواجه‌

وى گرايش اشراقى دارد و علم واجب را به موجودها، علم حضورى مى‌شمارد و معتقد است: همان‌گونه كه علم نفس به صورت‌هاى معقول، علم حضورى است،


[1] . الشواهد الربوبيّه، ص 54.

[2] . ر. ك: الحكمة المتعالية فى الاسفار الاربعة العقليه، ج 7، ص 97.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 260
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست