نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 219
و يجوز أن يكون للجوهر العقليّ من ذاته لا من غيره؛
جايز است كه حصول صورتهاى معقول، براى جوهر عقلانى از ناحيه ذاتش
باشد، نه از ناحيه غير.
بيان شيخ الرئيس در مورد صورتهاى معقول ذاتى نسبت به علم فعلى و علم
انفعالى، شمول دارد؛ ولى شمول آن مورد ترديد است. به يقين علم واجب الوجود،
انفعالى نيست؛ چرا كه مستلزم تغيّر و نياز است. اين مطلب را شيخ الرئيس در فصل پيش
بيان كرد. آنچه باقى مىماند، عقول مجرّد است. آيا ممكن است علم ذاتى آنها
انفعالى باشد؟ اگر علم آنها انفعالى باشد، هم متغيّر و هم نيازمندند. در مورد آنها
تغيّر محال است. احتياج براى آنها محال نيست. مشروط به اينكه احتياج به عالى
باشد، نه به دانى. بنابراين، علم انفعالى نه تنها در مورد واجب الوجود، بلكه در
مورد همه مبادى عالى، ممتنع است.
علم ذاتى و دفع محذور تسلسل
شيخ الرئيس پس از بيان دو قسم علم ذاتى و غيرذاتى، به منظور نشان
دادن ضرورت و لزوم علم ذاتى، مىگويد:
و لو لا ذلك لذهب العقول المفارقة إلى غير النهاية؛
اگر علم ذاتى نباشد، عقول مفارق تا بىنهايت، پيش مىرود.
آرى، اگر سلسله قابلها و فاعلها و زنجيره علوم غيرذاتى به
علومذاتى و قابل و فاعل بالذّات، منتهى نشود، تسلسل لازم مىآيد و تسلسل، محال
است.
علم ذاتى واجب الوجود
سرانجام، شيخ الرئيس درباره علم واجب الوجود مىگويد:
و واجب الوجود يجب أن يكون له ذلك عن ذاته؛
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 219